مردمی‌سازی اقتصاد در کارخانه نساجی بروجرد!

وضعیت کارگران نساجی بروجرد

در اواخر مرداد 1402 در خبرها آمد که کارگران  کارخانه نساجی[1] بروجرد در اعتراض به اخراج گروهی از همکارانشان به اعتصاب علیه تصمیمات دستگاه مدیریت پیوستند و در محیط کارخانه دست به تجمع زدند.

رد خبر را که بگیریم می­‌بینیم که این مسئله ریشه‌دار است، و مدیریت کارخانه از چندین سال پیش هم دستمزدهای کارگران را به تعویق انداخته است و هم دست به اخراج‌های گروهی زده است. بی شک در پی این هجوم بی­رحمانه‌ی کارخانه‌دار، کارگران نیز درس مبارزاتی خودشان را می‌­آموزند.

موضوع چیست؟

کارخانه‌ی نساجی بروجرد از سال 1362 فعال است و محصولات نخ و پارچه تولید می‌کند. این پروژه دارای ۱۲۴ هزار متر مربع زیر بنا شامل ۵ کارخانه در یک مجموعه است. مجموع تولید کارخانه­‌ها در سال حدود ۲۰ میلیون متر انواع پارچه­‌های لباسی، ملحفه‌­ای، پرده‌­ای و رو­مبلی است.[2]

زنجیره‌ی عرضه‌ی نساجی و پوشاک

پیرو اجرای سیاست­‌های اصلاحی اصل 44 مصوب حاکمیت سرمایه‌داران در ایران، در سال 1389 این کارخانه به بخش خصوصی واگذار شد. در واقع طی این دوره سلسله­‌ای از واگذاری‌­ها در صنایع و معادن و دارایی­‌های ملّی صورت گرفته که کارخانه نساجی بروجرد هم شامل این واگذاری­‌ها بوده است. حکومت اسم رمز این تجاوز را مردمی­‌سازی اقتصاد گذاشته است، اما این مردمی­‌سازی در عمل به معنای تعرض به زندگی مردم زحمتکش بوده است، به معنای باز بودن دست سرمایه‌دار در ناچیز شمردن کارگران، رهایی سرمایه‌دار از تعهدات قراردادی و اساساً تنظیم قرارداد، عدم توجه به زمان کار و هرآنچه به زندگی همان «مردم» یا در واقع کارگران مربوط می­‌شود. انصافاً نام‌گذاری با‌مسمایی است.

خط تولید توسط کارگران در حال کار است، محصولات تولید شده و به فروش می‌­روند، اما دو ماه می­‌گذرد و از دستمزدشان خبری نیست! هر اشاره‌­ای در اعتراض به این وضع تهدید به اخراج کارگران را به­‌همراه دارد.

کارگران مشغول مبارزه­‌اند

کارگران بار دیگر اهمیت و قدرت خود را به صاحب کارخانه یادآوری می­کنند. آنها علیرغم وجود فشارهای امنیتی بالا، دست به پیگیری مطالباتشان می­‌زنند. 25 نفر از همکاران کارگر این مجتمع تولیدی اخراج می­‌شوند. کارگران دیگر در اعتراض به این وضع در تاریخ 15 مرداد 1402 اعتصاب کرده و کارخانه می­‌خوابد.

تأخیر در پرداخت دستمزد کارگران و اخراج‌­های پی­‌در­پی در این کارخانه، زندگی کارگران را مختل کرده است. خبرهای خبرگزاری‌های رسمی سعی دارند که این وضعیت را در اخبار پوشش نداده و مسائل کارگری را سرهم‌­بندی کرده و کمرنگ جلوه دهند،  چنین است که تمام مبارزه‌­ی کارگران در این تیتر خلاصه می‌­شود: «خاتمه‌ی اعتراض کارگران نساجی بروجرد / خطوط تولید فعال است»[3]. این دست رسانه‌ها بنا به ضرورت­‌های حکومت سرمایه، رسالت‌شان امیدواری دادن به مردم زحمتکش است تا آنها تحت هرشرایطی به تولید ثروت برای صاحبان سرمایه ادامه دهند. اما به چه قیمتی؟ خوب می­‌دانیم که مشکلات کارخانه ریشه­‌دار هستند.

حدود یک هفته بعد از اعتصاب اخیر کارگران، به ظاهر مدیریت مجاب می‌شود که بخشی از مطالبات کارگران را بپردازد. «یک ماه حقوق کارگران پرداخت شد و کارگران تعدیلی نیز با عقد قرار داد (سه ماهه) موقتاً تا مشخص شدن وضعیت شغلی‌شان به کارخانه بازگشتند».

کارگران بنا به تجربه به خوبی می­دانند که تکرار این تجربه در شرایط آرام شدن مجدد فضای کارخانه برای سرمایه‌دار دور از انتظار نیست. آماده شدن هر چه بیشتر کارگران برای ایستادگی علیه این تحرکات سرمایه‌دار تنها راه ممکن برای کارگران می­‌تواند باشد. این آمادگی از طریق حفظ اتحاد و ارتباط منسجم میان کارگران به جهت مقابله با دسیسه­‌های صاحبان سرمایه به هدف تفرقه‌افکنی میان آنان است. کارگران آگاه می­دانند که این صاحبان و مدافعان سرمایه لباس­‌های مختلفی به تن دارند: صاحب کارخانه و تمامی خدم و حشم او در محیط کارخانه را همگی می­‌شناسیم؛ حنای صاحبان دولت و سخنگویان آنها از مجلس گرفته تا خانه­‌ی کارگر هم برای ما دیگر رنگی ندارد. اما از یاد نبریم که آنها هر روز لباس جدیدی برای خود می­‌دوزند، این روزها حتی نام «عدالت­خواهی» بر خود گذاشته و با نام و نان کارگران برای اربابان خود خوش خدمتی می­کنند. کسانی که روزی گذارشان به آنها افتاده باشد دیده‌­اند که تلاش آنها نیز جز به هدف ساکت کردن فریاد کارگران نیست.

کارگران نساجی بروجرد به ما می‌آموزند که بهبود زخم و رنج های ما تنها از مسیر بهبود شرایط دیگر کارگران می­‌تواند محقق شود. بی‌تفاوتی و رقابت کارگری را به همدردی برای رفقای کارگر زحمتکش بدل کردن و بازیابی انسانیتی که نظام سودجویی و بهره‌کشی کنونی آن را تحقیر کرده است مسیر مبارزه‌ی کارگران است. پاینده باد این راه.


[1] نساجی سنتی (دستبافی) یکی از قدیمی‌‌‌‌‌‌‌‌ترین هنرها و حِرَف سنتی ایران محسوب می‌شود، می‌توان گفت در ۴۰۰۰ تا ۳۵۰۰ سال ق.م. بافندگی در شوش رایج بوده است. صنعت نساجی ایران متشکل از شرکت­‌هایی است که در ریسندگی، بافندگی، کش بافی، رنگ­رزی، و چاپ فعالیت دارند و از الیاف طبیعی و مصنوعی برای تولید انواع پارچه­‌های بافته و کش­بافی­‌شده استفاده می­‌کنند. اقلام اصلی نساجی، پتو، فرش دست باف، فرش ماشینی، بافت­‌های متفاوت پشم و همچنین پارچه و پوشاک است.

[2] وب‌سایت شرکت نساجی بروجرد

[3] https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1386414

مطالب مرتبط

در این نوشته می‌‌خواهیم بر شیوه‌‌های استخدام معلم از دو دهه گذشته تا کنون تمرکز کنیم و آنها را از دریچه سیاست‌‌های کلان حاکم بر آموزش کشور یعنی خصوصی‌سازی و پولی‌‌سازی آموزش بررسی کنیم.