بعضی چیزها که از یک اعتصاب کوتاه می‌توان آموخت

آیا هر کار نکردنی اعتصاب است و هر اعتصابی صحیح؟

هزاران کارگر زن هندی کارخانۀ سرهم‌بندی تلفن‌های همراه آیفون برای دستیابی به شرایط بهتر کاری اعتصاب کردند، ایالت تامیل نادو، دسامبر 2021

هزاران کارگر زن هندی کارخانۀ سرهم‌بندی تلفن‌های همراه آیفون برای دستیابی به شرایط بهتر کاری اعتصاب کردند، ایالت تامیل نادو، دسامبر 2021

اعتصاب ابزار مبارزۀ کارگر است. اگرچه ابزار تولید در تصاحب سرمایه‌دار است؛ اما کار که منبع سود ‌آفرینی است در دستان کارگر است. از این روست که می‌تواند با توقف کار این منبع سود را بر سرمایه ‌‌دار ببندد. بدون کارِ کارگران، ماشین ‌‌آلاتِ تولید تنها تکه ‌‌هایی از آهن در گوشه ‌‌ای از کارخانه هستند.

اما آیا هر کار نکردنی اعتصاب است و هر اعتصابی صحیح؟

اعتصاب جنگ کارگران برای دست ‌‌یابی به شرایطی بهتر است؛ که می ‌‌تواند گامی برای متشکل شدن آن‌ها در راستای آزادیِ نهایی کارشان از چنگال سرمایه‌دار باشد. اما دست کشیدن از کار اگر بدون برنامه و طرح و یا تنها به سبب کینه ‌‌های به‌حق از کارفرما باشد هیچ نتیجه ‌‌ای برای کارگران ندارد و تنها بهانه ‌‌ای می‌شود در دست سرمایه ‌‌دار برای سرکوب بیشتر کارگران.

در یکی از کارخانه ‌‌های ایران که بی ‌‌وقفه مشغول به تولید است، کارگران در دو شیفت کار می‌کنند. کارگرانِ این کارخانه مجبور هستند دائم پای دستگاه بنشینند و دوازده ساعت یک کار تکراری را انجام دهند. بعد از تعدیل نیرو ‌‌های متعدد، فشار کار برای کارگرانِ باقی‌مانده در این کارخانه از حد تحمل خارج می‌شود. کارگران شیفت شب به علت فشار کاری تصمیم می ‌‌گیرند، دستگاه ها را خاموش کنند و با اعتصاب صدایشان را به گوش سرمایه دار شرکت برسانند. پس از تماس نگهبان با سرمایه دارِ کارخانه، وی کارگران را به تعطیلی کارخانه تهدید می‌کند. کارفرما این اقدام کارگران را نمک ‌‌نشناسی می‌نامد و ادعا می‌کند که از نارضایتی کارگران بی‌اطلاع بوده است. کارگران در نتیجۀ تهدید مالک کارخانه، به اعتصاب کوتاه خود خاتمه می‌دهند و دوباره به سر کار باز می‌گردند. شاید در نگاه اول این اعتصاب چند دقیقه ‌‌ای را نتوان اتفاق مهمی در روند مبارزه کارگران قلمداد کرد. اما همین رویداد ‌‌های کوتاه و روزانۀ زندگی کارگران است که درس‌های مهمی به آن‌ها می‌آموزد و راه مناسب را برای برداشتن قدم ‌‌های بزرگتر نشان داده و هموار می‌کند. از این مبارزات کوچک است که می ‌‌آموزیم کارگران پیشتاز باید همیشه در بین کارگران حضوری زنده داشته باشند و از کوچک ‌‌ترین اتفاق در محیط کار فرصتی برای آگاه کردن کارگران بسازند. بنابراین پرداختن به جزئی‌ترین مسایل محیط کار وظیفۀ کنونی هر پیشتاز طبقۀ کارگر است. در متشکل نبودن کارگران و سطح پایین مبارزۀ آنان شکی نیست؛اما باید ضعف ‌‌ها و کم‌و‌کاستی ‌‌ها را نیز در همان سطح سنجید. به قول رفیقی برای یاد گرفتن انتگرال ابتدا باید محاسبۀ ابتدایی مساحت را آموخت. بنا به همین ضرورت در ادامۀ متن به بررسی ضعف ‌‌های این اعتراض و اعتصاب ناموفق کارگران در کارخانۀ یاد‌شده می ‌‌پردازیم.

1.       عدم تعیین مطالبات

پیش از اعتصاب لازم است کارگران خواسته ‌‌های خود را روشن کرده و همگی بر سر حد ‌و ‌حدود این مطالبات به توافقی روشن دست یابند. روشن نبودن مطالبات کارگران موجب بروز چند دستگی میان آن‌ها در لحظۀ تصمیم‌گیری ‌‌های حساس می‌شود. اما توافق جمعی و ازپیش مشخص بر سر مطالباتْ کارگرانِ نا‌آگاه‌تر را نیز بر سر یک پیمان جمعی متحد می‌کند. با مطرح شدن نظرات کارگران می ‌‌توان تردیدهای کارگران را شناخت و برای بر طرف کردن آن ‌‌ها اقدام کرد.

2.      نبود برنامۀ قبلی میان کارگران برای اعتصاب و خاموش کردن دستگاه‌ها

 پیش از هر اعتراض جمعی‌ای لازم است که کارگران نوع و حدود اعتراض را برای خودشان روشن کنند. این عمل از دو جنبه اهمیت دارد. اول اینکه در میان راه دچار چند دستگی و بلا تکلیفی نشوند. دوم آنکه از این طریق چگونگی کار جمعی و هماهنگ شدن را برای به دست آوردن امتیاز‌های بزرگتر بیاموزند. به‌واقع نطفه‌های متشکل شدن کارگران با همین قدم‌ها و این برنامه‌ریزی‌های ابتدایی شکل می‌گیرد. مشارکت کارگران در تصمیم‌گیری برای یک عمل جمعی به آن‌ها می‌آموزد که منافع آن‌ها یکسان و در گرو عملی جمعی است. در این اعتصاب از آنجا که کارگران هیچ برنامه‌ای برای خود نداشتند، پس از اولین تهدید کارفرما جز شکستن اعتصاب راهی پیش پای خود نمی‌دیدند. همچنین اگر کارگران از قبل برنامۀ خود را با کارگران دیگر بخش‌ها و کارگران شیفت روز در میان می ‌‌گذاشتند به یقین نتیجۀ بهتری از اعتراض خود کسب می‌کردند.

3.     غلبۀ احساسات در تصمیم‌گیری و عمل

هر اعتراض کارگری دو هدف دارد؛ یکی هدف کوتاه مدت است، یعنی به دست آوردن امتیازاتی از سرمایه‌دار و بهبود شرایط کاری. هدف دیگر اما بلند مدت است و آن اینکه اعتراض و اعتصاب‌های کوچک مسیری برای متشکل شدن کارگران می‌سازد. اعتراض‌های کارگری می ‌‌بایست این دو هدف را دنبال کنند و نباید به عرصه‌ای برای تخلیۀ خشم و هیجانات لحظه ‌‌ای کارگران تبدیل شوند. در این اعتصاب کارگران می‌توانستند در عوض واکنش لحظه‌ای خشمگینانه، ابتدا اعتراض خود نسبت به فشار زیاد کار را با وضوح و صراحت به مالک کارخانه منتقل کنند. چنین اقدامی بهانۀ کارفرما را مبنی بر بی ‌‌اطلاعی از وضعیت کارخانه برمی ‌‌چید و از منظر اخلاقی نیز کارفرما را در موضع ضعف قرار می‌داد و او دیگر نمی ‌‌توانست بی مهابا با نمک ‌‌نشناس خطاب کردن کارگران، صفِ اعتراض ‌‌شان را بشکند.

مطالب مرتبط

داستانی درباره‌ی اعتصاب کارگران شرکت نفت در جریان انقلاب 57
روایتِ فرایند تحول کارگران و آگاهیِ روییده از بستر رنج و خشم است که نمک زمین را فیلمی ماندگار ساخته است.
اعتصاب کارگران پالایشگاه آبادان در سال 1308