یک معادله‌ی خیلی ساده

پولی‌سازی و خصوصی‌سازی مدارس در آئینه‌ی کنکور ۱۴۰۴

یک معادله‌ی خیلی ساده

اعلام نتایج کنکور 1404 مانند سال‌های گذشته مباحث داغی را پیرامون عدالت آموزشی رقم زد. نتایج کنکور نشان داد که رتبه‌های برتر از “اقشار بالا و مرفه” جامعه‌اند و سهم “دهک‌های پایین جامعه” نزدیک به صفر است. در چند سال اخیر وضعیت نتایج کنکور و آموزش به طور کلی به این ترتیب بوده اما آن‌چه باعث نوشتن این یادداشت شد تحلیل و زاویه دید یکی از مسئولان به این پدیده طبقاتی بود.

زارعی رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش در یک نشست خبری بیان می‌کند که: «ما استعدادهای برتر را غربال می‌کنیم و به مدارس سمپاد می‌فرستیم، طبیعتاً[1] اثر خروجی این، در رتبه‌های برتر بیشتر است. چون ما این ورودی را فیلتر کردیم خروجی هم قاعدتاً همین اتفاق خواهد افتاد لذا یک معادله خیلی ساده است یعنی دو دوتا چهارتاست و پیچیده نیست.»

می‌بینیم که در قاموس وزارت آموزش و پرورش و کاربه‌دستانِ آن بسیار طبیعی ست که مدارس سمپاد[2] رتبه‌های برتر را از آن خود کنند. این مسئول تأکید ویژه دارد که این وضعیت پیش‌آمده را بسیار عادی و طبیعی جلوه دهد که دانش آموزان سمپادی نتایج برتر کنکور را هر ساله قبضه می‌کنند. چرا؟ چون از طرف ایشان غربال شده‌اند. حال منظور از غربال‌گری در حوزه آموزش چیست؟

برای پاسخ بیایید به دوره‌های قبل برگردیم. از دهه هفتاد به این سو سیاست خصوصی‌سازی و پولی‌سازی در حوزه آموزش به اجرا گذاشته شد. به عبارتی اگر تا قبل از این دوران آموزش و پرورش یک کالای عمومی و رایگان بود که در دسترس همگان بود، دیگر باید با پول معاوضه می‌شد. یعنی امکان تحصیل و آموزش دیگر نه بر اساس استعداد و توانایی شخصی بلکه آن‌چه تحصیل و استعداد شما را پرورده می‌کرد پول شما بود. شما اگر استعداد پایینی در علوم و زبان داشتید مِن‌بَعد می‌توانستید با شرکت در کلاس‌های خصوصی و پولی استعداد خود را تقویت کرده و پیشرفت کنید. چرا که دیگر با آموزش در مدارس رایگان دولتی چندان نمی‌شد ترقی کرد و رؤیای رشته‌های درآمدزا در مدارس دولتی میسر نمی‌شد.

نتایج آموزش خصوصی‌سازی‌شده و پولی‌شده در طول این دوران چیزی نبوده به جز محروم کردن فرزندان طبقه کارگر از آموزش عمومی و رایگان. کم‌کم دانش آموزانی که از خانواده‌های کارگری و زحمتکش بودند چشم‌انداز تحصیلات عالی و تکمیلی را دست‌نیافتنی می‌دیدند. چرا که رقابت در کنکور نیازمند هزینه‌هایی بود که خانواده‌های آنان توان پرداخت هزینه‌های آن را نداشتند. امروزه برای کسب رتبه‌های برتر در کنکور به غیر از آن‌چه در کتب و کلاس درسی تدریس می‌شود بایستی در کلاس‌های تقویتی خصوصی، مؤسسات آموزشی، کتب کنکوری، مشاوره، پکیج‌های مختلف و … ثبت‌نام کنند تا نتیجه‌ای مطلوب را کسب کنند. این هزینه‌های میلیونی[3] (و گاهاً چند صد میلیونی) حقیقتاً بسیاری از محصلین را از گردونه آموزش و رقابت آن حذف می‌کند. این وضعیت در سال‌های اخیر منجر به تولید اصطلاحی گشته که  اسمش را آموزش طبقاتی یا کنکور طبقاتی گذاشته‌اند. به زبان ساده‌تر جایگاه طبقاتی شما سرنوشت تحصیلی و درسی شما را صفر تا صد ماجرا تعیین خواهد کرد. برای نمونه ترکیب طبقاتی قبولی‌های کنکور امسال می‌تواند روشنگر باشد.

جدول سهم مدرسه های مختلف از 10 رتبه برتر کنکور 1404

رشته/مدرسهسمپادغیرانتفاعینمونه دولتیدولتی
ریاضی7300
علوم تجربی9010
علوم انسانی7120

تا بدین‌جا با بخشی از دودوتا چهارتای زارعی آشنا شدیم و دیدیم که چگونه مدارس دولتی از حیث کارآمدی و خروجی ساقط شده‌اند و این مدارس خصوصی و پولی هستند که جاهای خالی را پر می‌کنند.

اما درباره‌ی مدارس سمپاد (یا به اصطلاح استعداد درخشان) قضیه به شکل دیگری در جریان است. مدارس استعداد درخشان در اواسط دهه 60 تأسیس شدند. بر اساس آیین‌نامه، هدف از به وجود آمدن این مدارس اینگونه بیان شده: «به منظور تشویق و ترغیب دانش‌آموزان مستعد، به ویژه دانش‌آموزان مستعد مناطق محروم و افزایش رشد علمی-تربیتی آنان…» هم‌چنین لازم به ذکر است که مالکیت این مدارس نمونه دولتی است و حتی می‌توان شواهدی هم پیدا کرد که حتی امروزه بعضی از این نوع مدارس هزینه هنگفتی بابت شهریه دریافت نمی‌کنند. فرایند جذب دانش‌آموزان این مدارس با آزمون ورودی است. دانش‌آموزان با هر سطحی از استعداد از طرفی و پایگاه طبقاتی از طرف دیگر می‌توانند در آزمون‌ها شرکت کنند که در نهایت آنان که بهترین نتیجه را گرفتند اجازه‌ی ورود به مدرسه نمونه و سمپاد را خواهند داشت. پس مشخص شد که شرط ورود به مدارس سمپاد نه پول و امکانات مادی والدین بلکه مِلاک هوش و استعداد دانش‌آموز است. حال این سؤال پیش می‌آید که در بازار مکاره مدارس و آموزش طبقاتی آیا سمپاد یک استثناء است؟ یا به قول زارعی واقعاً غربالگری‌ای در کار است؟

همین‌جا بگوییم به ندرت می‌توان در ایران مدرسه‌ای غیرپولی پیداکرد. چه دولتی‌اش باشد چه غیردولتی. مدارس سمپاد با ظاهری فریبنده که “در کار پرورش نخبه است” و فضایی عاری از مادیات و توانایی پرداخت هزینه‌ها را برای مشتریان خود رسم می‌کنند. ولی آنچه در نظر گرفته نمی‌شود پیش‌شرط‌های زیست اجتماعی فرزندان طبقات فرودست جامعه است. بسیار ساده اما تعیین‌کننده، بچه‌های پایین‌شهر را نمی‌توان صرفاً در لحظه آزمون به تصویر کشید. باید عدم شکوفایی در طول سالیان متمادی که در فضای طبقاتی جامعه سرکوب و منکوب شده‌اند را به دیده آورد. این فرزندان به جای پرورش استعدادهای گوناگون خود در تابستان مشغول شاگردی مغازه‌دار‌ها و کمک‌خرجی برای خود و خانواده‌یشان هستند. این دانش‌آموزان به جای آماده شدن و تقویت‌ پایه‌های درسی خود، در مدارس دولتی و در حال آب رفتن هستند.

یکی دیگر از ظواهر فریبنده مدارس استعداد درخشان تصور امکان جهش طبقاتی است که برای اذهان دانش‌آموزان بارگزاری می‌شود. “با ورود به مدارس استعداد درخشان شما فارغ از طبقه اجتماعی و محل زندگی می‌توانید آینده خود را متحول کنید.” ایدئولوژی موفقیت و خویش‌فرمایی توهمی کلی ایجاد می‌کند که اِنگاری در جامعه طبقاتی سرمایه‌داری با صرف اتکا به هوش و استعداد فردی می‌توان وضعیت مادی را تغییر داد. کمی به مفهوم غربال و غربال‌گری نزدیک شدیم. نظام سرمایه‌داری خود به وجود‌آورنده‌ی تام و تمام نابرابری است. این نظم اجتماعی است که آموزش را به ورطه‌ی بازار و پول کشانیده و در ازای پول خوش‌مشربانه معاوضه می‌کند. اما خالق بزرگ نابرابری زرنگ است و این زرنگی را انتهایی نیست. این نظم و مدیرانش می‌خواهند از نابرابری به‌وجودآمده نیز بهترین بهره را دوباره ببرند. یعنی چه؟ آموزش را طبقاتی کردند و اکثریت را از آموزش باکیفیت و رایگان محروم و در نهایت پولی‌اش کردند. ممکن است تعدادی نخبه و باهوش از “اقشار کم‌برخوردار” هم پیدا شوند. می‌توان آن‌ها را از بین تعداد زیادی از دانش‌آموز بی‌انگیزه در مدارس دولتی غربال‌ کرد و به مدارس نمونه و خاص فرستاد. تا در کنار مابقی مرزهای دانش و علم را درنوردند. این غربال‌گریِ مد نظر مدیران لیبرال‌منش جمهوری اسلامی است.

***

هم‌چنین در ادامه زارعی بیان می‌کند در چند سال اخیر به واسطه فعالیت‌های صورت‌گرفته، آموزش و پرورش توانسته امکان حضور افراد دهک پایین جامعه (فرزندان طبقه کارگر) را در مدارس سمپاد به صورت رایگان مهیا کند. در ظاهر قضیه و گَشتی در منابع مختلف می‌توان به صورت کلی ادعای مبهم بالا را قبول کرد. اما آن‌چه که از ادعای بالا مهم‌تر است چیز دیگری‌ست. اول این که در آموزش و پرورش اگر که بحث بر سر عدالت و رایگان بودن آموزش است بایستی به صورت کلی و فراگیر در اختیار همگان و به خصوص فرزندان طبقه کارگر قرار گیرد نه به صورت گزینشی و ایدئولوژیک. انگاری در این سخنان امکان تحصیل اقشار کم درآمد آمده که دهن یک سری افراد را ببندد که بگوید: “بله! از دهک پایین جامعه هم در مدارس سمپاد داریم دیگه چی می‌خوایید!”

دوماً مسئولان و مدیران فرادست فکر می‌کنند مسئله صرفاً به شهریه مدراس خاص برمی‌گردد. هزینه‌های تحصیل چیزی بیشتر از یک شهریه است. تعدادی از هزینه‌های سالانه تحصیل در ایران را مرور خواهیم کرد. دانش‌آموزان هرساله یک سری نوشت‌افزار را تهیه می‌کنند که کمترین مبلغ برای یک نوشت‌افزار معمولی چیزی حدود هفت میلیون تومان خرج برمی‌دارد. بعد اگر هم هزینه شهریه مدرسه از بالاسریِ امثال زارعی رفع شود هزینه‌های دیگری هستند که یقه‌ی دانش‌آموزان و والدین آن‌ها را بگیرد: کتاب‌های تستی و کنکوری، مشاوره و… . این موارد هر ساله میلیون‌ها تومان آب می‌خورد. آموزش به کنکور و حواشی آن که ختم نمی‌شود. تازه در دانشگاه شروع می‌شود. یک زندگی ساده دانشجویی در دانشگاه دولتی روزانه در یک ترم چیزی حدود 20 میلیون تومان است.[4] باز هم هستند بسیاری مشکلات و دغدغه‌های دیگری که دورتادور کودکان و فرزندان ما را تنیده‌اند. با این اوصاف معلوم است اگر هم دانش‌آموزی بتواند از پایگاه طبقاتی دیگری به این مدارس راه یابد انگاری وصله ناجور است. چرا که متأسفانه توان رقابت واقعی را ندارد و ناجوانمردانه از گردونه حذف خواهد شد.[5] پس ادعای زارعی که شهریه فرزند کارگران (یا به قول خودشان دهک های با درآمد پایین) را رایگان کرده چندان به درد نمی‌خورد که هیچ، بلکه اساساً واقعیت‌های امروزی آموزش را وارونه جلوه می‌دهد و آشکارا در پشت تریبون فریب می‌دهد.

***

از مدارس دولتی و حتی آموزش رایگان چیزی باقی نمانده. آنچه هست مدارس و کلاس‌های زوار دررفته‌ای است که فاقد هرگونه امکانات حداقلی هستند. انگیزه دانش‌آموزان برای تحصیل و علم‌آموزی روز به روز بیشتر آب می‌رود. با این اوصاف معلمان و آموزگاران هم شور و شوقی برای تدریس ندارند. دیگر آرزوست برای فرزندان ما که در کلاس‌های صنعتی شریف و علم‌وصنعت درس بخوانند. هم اکنون ماشین‌های مدل بالای بچه‌پولدارها پارکینگ دانشگاه‌ها را قرق کرده‌اند. زارعی‌ها و امثالهم سال‌ها زحمت کشیده‌اند تا عدالت آموزشی و آموزش رایگان را بدین حال و روز بیاندازند تا فرزندان ما، فرزندان طبقه کارگر را از تحصیل علم و دانش محروم نمایند.

 سال‌های زیادی را صرف کوچک‌کردن سفره طبقه کارگر و زحمتکشان کرده‌اند و درآمدها را به زیر خط فقر کشانده‌اند که در نهایت توانایی پرداخت هیچ یک از هزینه‌ها را نداشته باشند. این‌ها نه نتیجه‌ی یک فرایند طبیعی و معادله‌ای ساده بلکه حاصل سال‌ها سیاست‌های خصوصی‌سازی و پولی‌سازی تمامی بخش‌های جامعه است.


[1] . تأکیدها از نویسنده است.

[2] . سمپاد مخفف سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان است.

[3] .100 میلیون تومان؛ حداقل هزینه ورود به دانشگاه. روزنامه شرق.

[4]. مشروح هزینه‌های زندگی دانشجویی را می‌توان در گزارش روزنامه فرهیختگان خواند: کف بیست میلیون تومانی هزینه‌های دانشجوی روزانه. به تازگی در جریان برنامه هفتم توسعه دیگر اسمی از آموزش رایگان نیست. مشخصاً آموزش رایگان محدود به آموزش عمومی (تا دیپلم ) شده و برای آموزش عالی برنامه‌های تازه‌ای چیده شده. برای مثال از چیزی به عنوان بورسیه دانشجویی و وام دانشجویی حرف زده می‌شود.

[5] . یک مقایسه ساده انجام دهیم. رتبه یک کنکور تجربی امسال بعد از کنکور و اعلام نتایج به عنوان پاداش از طرف والدین همراه با آنان به پاریس و مسکو مسافرت کردند. جالب توجه این است که هر دو والد، متخصص جراحی مغز و اعصاب هستند. حال تصور کنید بچه‌هایی از محله‌های کارگری و پایین شهری با رتبه‌های برتر سر یک کلاس بنشینند. آیا این دانش آموزان تنها در یک مورد، آن هم نوشت‌افزار، اعتماد به نفس رو کردن وسایل خود را در کلاس مورد نظر دارند؟

مطالب مرتبط

1 دیدگاه درباره‌ی "یک معادله‌ی خیلی ساده"

  • جواد

    متاسفانه این آقا شبیه دیگر دولتمردان در حال دفاع از منافع طبقه ای خاص از جامعه است. و اختلاف های طبقاتی را تنها در حرف های قشنگ حل کرده اند و نه در واقعیت. میخواهد از شواهد جامعه طبقاتی که دیگر قابل انکار نیستند کسی تعجب نکند و بگوید این طبیعی است. در حالی که از ریشه غیرطبیعی، و غیرانسانی است.
    درود بر شما که دست به افشای طرح های شوم این ها داشته اید.


دیدگاهتان را بنویسید

دیدگاه شما پس از تأیید توسط مدیر وبسایت منتشر خواهد شد.