کارگران جام جهانی قطر

فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از کارگران بتوانند مسابقات را تماشا کنند. (موکیش، 23 ساله، یک کارگر نپالی)

در مورد 137 دلار هزینه‌ی اجاره‌ی مسکن، کارگری از اوگاندا می‌گوید که “این قانون بی‌فایده است. چراکه با این پول فقط می‌توان یک تشک و سرپناه بیرون از کارگاه فراهم کرد”.

در مورد 137 دلار هزینه‌ی اجاره‌ی مسکن، کارگری از اوگاندا می‌گوید که “این قانون بی‌فایده است. چراکه با این پول فقط می‌توان یک تشک و سرپناه بیرون از کارگاه فراهم کرد”.

مقدمه

تا چند روز دیگر بیست و دومین دوره مسابقات جام جهانی فوتبال در کشور قطر برگزار می‌شود. این اولین دوره‌ی این رقابت‌هاست که کشوری در خاورمیانه  میزبان آن است. همچنین دومین بار است که کشوری در آسیا میزبان رقابت‌ها می‌شود. با آغاز هر دوره از جام جهانی مخصوصاً اگر تیم ملی در رقابت‌ها حاضر باشد، فوتبال فضای رسانه‌ها را اشغال می‌کند. همه پای تلویزیون یا گوشی موبایل خود اکثر مسابقات و حواشی آن را دنبال می‌کنیم. جام جهانی یک نمایش است، یک جشن و یک فستیوال است. از سراسر جهان تماشاگران فوتبال برای شرکت در این جشن به قطر می‌آیند. هیچ کدام از کارگران توانایی پرداخت هزینه‌های تماشای مسابقات جام‌جهانی فوتبال را ندارند.[i] جام جهانی یک جشن است اما همه دعوت نیستند.

 یک کشور که برای میزبانی جام‌جهانی از سال‌ها قبل باید زمینه‌چینی کند. زمینه‌چینی برای ورود کلان سرمایه صورت می‌گیرد. فیفا در سال2010 رأی به میزبانی این کشور داد. زیرساخت‌های موردنیاز مانند جاده‌ها و خطوط ارتباطی، فرودگاه‌ها و نظام حمل‌ونقل، استادیوم‌ها، زمین‌ها و سالن‌های ورزشی، هتل‌ها و اقامتگاه‌ها و… باید در طی زمان‌بندی مشخصی احداث می‌شدند. طبقه گفته‌ی مسئولان قطری، فقط برای احداث 8 استادیوم فوتبال 30000 کارگر کار می‌کنند. جام‌جهانی امسال استثنائاً در پاییز برگزار می‌شود چراکه آب‌وهوای قطر بسیار گرم و شرجی است. بازیکنان و تماشاگران تحمل وضعیت آب‌وهوا را حتی پس از غروب آفتاب و هنگام شب هم ندارند. آیا کارگران فقط در شب‌های پاییز کار می‌کنند؟

وضعیت کارگران و شرایط کار در کشورهای حاشیه خلیج‌فارس (امارات، قطر و عربستان) در یک‌کلام برده‌داری است. در این سال‌ها تنها خبری که درباره‌ی کارگران قطر دیده شد، آمار رسمی میزان مرگ‌ومیر کارگران بود که روزنامه گاردین منتشر کرد. طبق این آمار از سال 2011 تا 2021 حدود 6500 کارگر جانشان را ازدست‌داده‌اند. البته تعداد کارگران کشته‌شده بیش از این مقدار است. رنج کارگران فقط مربوط به پروژه‌های جام‌جهانی و فقط محدود به این 10 سال نیست.[ii]

سیاست سرمایه‌داران همیشه تصاویر دروغین و فریبنده می‌سازد و تبلیغ می‌کند. با یک جستجوی ساده در فضای اینترنت با حجم انبوه مقالات و تبلیغات فارسی درباره‌ی “توسعه قطر” و یا “توسعه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس” مواجه می‌شویم. حتماً تصاویر هوایی امارات(دبی) را در اینستاگرام یا دیگر شبکه‌ها دیده‌ایم. در این تصاویر یک بیابان خشک و بی‌آب‌وعلف پس از 20 سال به شکل شهرهای پیشرفته امروزی درآمده‌اند. چیزی که در تبلیغات می‌گویند این است که نگاه کنید چه پیشرفتی کرده‌اند پس ما هم باید چنین و چنان کنیم تا پیشرفت کنیم. اما چیزی که نمی‌گویند این است که این بناها و اتوبان‌ها را چه کسی ساخته و چه بر سر کارگران در این کشورها رفته است. راستش نمی‌توانند هم بگویند که برای این انباشت سرمایه چگونه از کارگران همچون برده‌ها کار کشیده‌اند. کارگران 87 درصد جمعیت کشور قطر را تشکیل می‌دهند. اما هیچ‌وقت از کارگران نه عکسی می‌بینیم نه حرفی زده می‌شود. انگار وجود ندارند و برج‌های بلند و شهر‌های عظیم خودشان از خاک سر برآورده‌اند. البته این تصاویر در میان کارگران که خود می‌دانند چیزها چگونه ساخته می‌شوند چندان خریداری ندارد.

جامعه به طبقات تقسیم شده است. و دو طبقه‌ی کارگر و سرمایه‌دار در برابر هم صف بسته‌اند. یک سیاست سرمایه‌دارانه است و سیاست دیگر باید کارگری باشد. ما باید بدانیم که در پس و پشت هر حرف و ادعایی منافع کدام طبقه نهفته است. صدای عمده‌ای که در فضای عمومی سیاست سرمایه‌داران شنیده می‌شود “توسعه” و “منافع ملی” است. در کل تاریخ معاصر تمام جناح‌های سیاسی سرمایه‌داری زمان شاه(مثل ملی-مذهبی‌ها و غیره) تمام احزاب و جناح‌های سرمایه‌داری در ایران مثل اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان، تمام جناح‌های سرمایه‌داری مخالف جمهوری اسلامی(به‌اصطلاح اوپوزوسیون) در تمام رسانه‌هایشان، شبانه‌روز و مداوم از “توسعه” و “منافع ملی” حرف می‌زنند. که منظور از «توسعه کشور» اجرای سیاست‌های سرمایه‌دارانه در راستای “انباشت” بیشتر برای طبقه‌‌ی سرمایه‌دار و منظور از «منافع ملی» همان منافع طبقه‌ی سرمایه‌دار است.

در این متن نگاهی به وضعیت کارگرانی می‌اندازیم که در پروژه‌های جام جهانی قطر استثمار می‌شوند. این کارگران بخشی از نیروی کار عظیمی هستند که در قطر کار می‌کنند. سپس نگاهی به وضعیت عمومی کارگران در کشور قطر می‌اندازیم.

جام جهانی در قطر[iii]، شرایط کار و وضعیت کارگران

12 سال پیش در طی مراسمی قطر به‌عنوان میزبان جام ‌جهانی 2022 انتخاب شد. در بهار سال 2011 اسنادی که نشان‌دهنده فساد و تبانی در انتخاب قطر به‌عنوان میزبان بود منتشر شد. یکی از اتهامات واردشده، پرداخت رشوه یک و نیم میلیون دلاری به تعدادی از مسئولان فوتبال آفریقایی، پرداخت رشوه‌ به اعضای حوزه‌ی کارائیب و دیگر مسئولان کمیته تصمیم‌گیری فیفا بود. مسئولان قطری قاعدتاً تمام این رشوه‌ها و فسادهای مالی و اداری را تکذیب کردند. فساد و دروغ چیز جدیدی در فیفا و دیگر نهادهای سرمایه‌داری نیست. این اتهام‌ها و افشای فسادها تاکنون ادامه داشته است و موضوع بحث ما نیست.

هر سال هزاران نفر از کشورهای مختلف آسیا و آفریقا برای کار به قطر مهاجرت می‌کنند. بیش از 87 درصد جمعیت قطر را نیروی کار مهاجر تشکیل می‌دهد. اولین چیزی که کارگر مهاجر در قطر و دیگر کشورهای حوزه‌ی خلیج‌فارس با آن مواجه می‌شود قرارداد کار است. طبق گفته‌ی اکثریت کارگران مهاجر، قرارداد کار، میزان دستمزد و شرایط کاری که در کشور مبدأ(هند، نپال، فیلیپین و..) به کارگران نشان داده می‌شود(یا قراردادی که امضا می‌کنند)، با شرایط و قرارداد کار واقعی که پس از سفر به قطر با آن مواجه می‌شوند کاملاً متفاوت است. کارگران می‌گویند که قرارداد اولیه دروغی بیش نبوده و پس از سفر به قطر با قرارداد جدیدی رو می‌شود و مجبور به امضای آن می‌شوند. بسیاری از مواقع کارگران برای اینکه استخدام شوند مبالغ هنگفتی(یک نمونه: 4300 دلار) به شرکت‌های تأمین نیروی کشور خود می‌پردازند.

قانونی به نام “کفالت”وضعیت نیروی کار در قطر و کشورهای مشابه آن را تبدیل به وضعیت برده‌داری می‌کند. طبق قانون کفالت، خیلی ساده، کارفرما “کفیل” شماست. یعنی شما برده هستید و او ارباب. شما نمی‌توانید کارتان را عوض کنید و با کارفرمای دیگری قرارداد ببندید. شما برده‌ی فلان کارفرمای خاص هستید. فارغ از اینکه در خانه‌ی فلان شیخ را تمیز کنید یا برای فلان شرکت ساخت‌وساز هلندی مستقر در قطر کار کنید. بدون اجازه‌ی کارفرما کارگر نمی‌تواند کشور را ترک کند. بسیاری از کارگران با دیدن شرایط قصد بازگشت دارند. اما “کفیل” شما در شروع قرارداد کار، پاسپورت کارگران را ضبط می‌کنند. کارگر بدون اجازه‌ی کارفرما(کفیل) نمی‌تواند گواهینامه رانندگی بگیرد، خانه اجاره کند و یا حساب بانکی داشته باشد.

 خانم «تِرِزا دانتس» در سال 2012 از فیلیپین برای کار خانگی(خدمتکار منزل) به قطر آمده بود. او قراردادی را با شرکت تأمین نیروی کار در فیلیپین بسته بود. 400 دلار در ماه به همراه غذا و جای خواب از مفاد این قرارداد بود. اما وقتی او به قطر رسید کارفرما به او گفت که در ازای 7 روز کار بدون تعطیلی و استراحت فقط 250 دلار به او خواهند داد. و چیزی که به‌عنوان غذا به ترزا رسید، روزانه یک وعده غذای پسمانده‌ی خانواده‌ی ثروتمند قطری بود. ترزا پس از 8 ماه به کارفرمایش گفت که می‌خواهد این کار را ترک کند. کارفرما خندید و گفت که «نمی‌توانی این کار را ترک کنی». طبق قانون کفالت، رضایت کارفرما برای ترک کار توسط کارگر الزامی است. و این چیزی نیست جز کار اجباری و برده‌داری امروزی. در سال 2013 یعنی دو سال پس از تعیین میزبانی قطر، اولین واکنش‌ها و اظهارنظرها درباره‌ی وضعیت نیروی کار در قطر در رسانه‌ها بازتاب داده شد.

عفو بین‌الملل در گزارشی در سال 2013 از سه نوع ظلم بر کارگران پروژه‌های مربوط به جام جهانی نام برد. عدم پرداخت دستمزد، شرایط وحشتناک کاری و شرایط اسفناک خوابگاه‌ها و اسکان کارگران. طبق این گزارش شرکت‌های بزرگی مثل «قطر پترولیوم»، «هیوندای» و «شرکت ساختمانی OHL» به کمک شرکت‌های پیمانکاری اقدام به استخدام کارگران می‌کنند. این شرکت‌های بزرگ از طریق پیمانکاران شرایط کار و معیشتی بسیار سختی را به کارگران تحمیل می‌کنند. طبق گفته کارگران نپالی، کارفرمایان با آن‌ها مثل «حیوان» و «احشام» رفتار می‌کنند. 12 ساعت کار در روز و 7 روز هفته، حتی در روزهای جهنمی تابستان. در سال 2015 زمین‌لرزه‌ای شدید در نپال باعث کشته‌شدن هزاران نفر و آوارگی هزاران نفر دیگر شد. کارگران نپالی از کارفرماهایشان خواستند تا اجازه دهند برای دیدار خانواده خود به کشورشان برگردند. اما کارفرمایان مانع خروج کارگران از کشور شدند.

کارگران درصورتی‌که اعتراض کنند، توسط پلیس دستگیر و دیپورت می‌شوند. یک کارگر فلزکار هندی می‌گوید:”وقتی به خاطر عدم پرداخت دستمزد به کارفرما شکایت کردم، او سر من دادوفریاد زد و با ناسزاگویی تهدید کرد که اگر ساکت نشوم هرگز نمی‌گذارد به کشورم بازگردم”[iv]

شاران بارو، دبیر کل کنفدراسیون بین‌المللی اتحادیه‌های کارگری در مصاحبه با شبکه‌ی سی‌ان‌ان می‌گوید:”این مردان[کارگران] در اصل برده هستند…نظام قانونی کار نمی‌کند. قراردادهای کارشان به اشاره‌ای پاره می‌شود. این کارگران بسیار خشمگین هستند. احساس می‌کنند زندگی‌شان از آن‌ها گرفته‌شده است.”

کارگر هندی به نام رام کومار ماهارا می‌گوید «ما با شکم خالی روز را می‌گذراندیم. 12 ساعت کار، و گرسنگی در تمام شب. وقتی به کارفرما اعتراض کردم، او به من فحش داد، مرا از اردوگاه(اقامتگاه کارگران) بیرون کرد و دستمزدم را پرداخت نکرد. من مجبور شدم از کارگران دیگر غذا بخواهم(تا از گرسنگی نمیرم)».[v]

پس از چند گزارش از وضعیت کارگران در قطر و مرگ چندین کارگر نپالی و هندی، فیفا بالاخره در سال 2013 واکنش نشان داد. سب پلاتر رئیس فیفا با ابراز تأسف از هر “اتفاقی” که منجر به مرگ کارگران در محیط کار می‌شود گفت: «ما نمی‌توانیم در قوانین کار کشورها مداخله کنیم، اما نمی‌توانیم بی‌تفاوت هم باشیم. ما توانایی اثرگذاری مستقیم بر شرایط را نداریم. اما زمان بسیاری موجود هست تا قضیه را حل کنیم» و قول داد که با امیر قطر دیدار کند.

90 درصد درآمد فیفا از مسابقات جام‌جهانی است. درآمد این نهاد از جام جهانی قطر بالای 6.5 میلیارد دلار برآورد شده است. و پاسخ ریاست فیفا که در سوئیس پشت میزش لم‌داده‌ این است که حالا وقت زیادی داریم، عجله‌ای نیست! سازمان‌های بین‌المللی کارگری ضمن محکوم کردن سخنان سب پلاتر در سال 2013 هشدار دادند که تا سوت شروع اولین بازی در جام جهانی بیش از 4000 هزار کارگر در این شرایط وحشتناک کار کشته خواهند شد. والبته برای سرمایه‌داران اهمیتی هم ندارد.

 سازمان عفو بین‌الملل در سال 2016 بار دیگر به خاطر کار اجباری، وضعیت بد اسکان کارگران، عدم پرداخت دستمزد و ضبط پاسپورت کارگران، قطر را مقصر دانست. همچنین فیفا را متهم به اهمال در نظارت بر وضعیت ‌کارگران کرد.

 کنفدراسیون بین‌المللی اتحادیه‌های کارگری سال بعد یعنی در سال 2017 اعلام کرد که با دولت قطر توافق‌نامه‌ای برای بهبود شرایط کارگران امضا کرده است. در اینجا فرصت نیست فرمایشی بودن این قبیل اقدامات را نشان دهیم. به‌طورکلی می‌توان گفت کارگران اگر متشکل شوند و متحد و مبارز باشند می‌توانند از این نهادهای بین‌المللی و قوانین کار استفاده کنند. همان‌گونه که می‌توانند از دادگاه یک جامعه سرمایه‌دارانه استفاده کنند. اما خود این نهادها نجات‌دهنده و تأمین‌کننده منافع طبقه‌ی کارگر نیست. طبق این توافق‌نامه کارگران اجازه دارند بدون اجازه‌ی کارفرمایشان سفر کنند. در متنی که این سازمان بین‌المللی منتشر کرده عنوان‌شده است که “اقداماتی جهت ملغی کردن قانون کفالت و بهبود وضعیت کارگران، به‌خصوص کارگرانی که در پروژه‌های جام‌جهانی کار می‌کنند مورد موافقت قرارگرفته است”

در اواخر سال 2017 سازمان بین‌المللی کار اعلام کرد که در سه مورد با دولت قطر به توافق رسیده است. این سه مورد عبارت‌اند از: تعیین حداکثر ساعت کار، اجازه‌ی سفر و بازگشایی دفتر نظارت این سازمان در قطر.

ارزیابی این اقدامات، میزان مؤثر بودنشان و یا نمایشی بودنشان کار سختی نیست. اولاً اجازه‌ی سفر یک بخش کوچک از قانون کفالت و قانون برده‌داری کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است. از همان توافقنامه‌ی سال 2017 پیداست که قانون کفالت بر جا خواهد ماند. همچنین دولت قطر می‌تواند به‌راحتی از نظارت بر اجرای توافقنامه جلوگیری کند. وقتی کارگران به‌طور مستقل نیروی خود را اعمال نکنند، هر قانون و توافقنامه‌ای می‌تواند نمایشی باشد. یک نهاد بین‌المللی به نام عفو بین‌الملل صرفاً بخشی کوچک از رنج بخش کوچکی از کارگران را بازتاب خبری داده است. یک نهاد کارگری بین‌المللی هم آمده با دولت قطر صحبت کرده و چند برگه‌ی کاغذ امضا شده است. باز هم می‌گوییم که هیچ نهاد دیگری جز تشکل مستقل طبقه‌ی کارگر توانایی دفاع از کارگران را ندارند. نهادهای بین‌المللی حتی اگر بخواهند(با فرض اینکه فیفا بخواهد) نمی‌توانند فشاری بر شرکت‌های خصوصی و دولت قطر بیاورند.

در اوایل سال 2019 سازمان عفو بین‌الملل اعلام کرد که قطر از توافق‌هایی که برای بهبود وضعیت کارگران کرده بود کوتاهی کرده است. طبق تحقیقات انجام‌گرفته “هنوز سوء‌استفاده و بدرفتاری با کارگران وجود دارد. هیچ تغییر معناداری در مورد قانون کفالت رخ نداده است”. فیفا هم “در تأیید” بیانیه عفو بین‌الملل گفت که ما با عفو بین‌الملل موافق هستیم که تغییرات بیشتری موردنیاز است. دولت قطر هم گفت: “دولت قطر قبول دارد که تغییرات بیشتری موردنیاز است. ما متعهد به پیشبرد این تغییرات با بیشترین سرعت ممکن هستیم. درعین‌حال این تغییرات را با حصول اطمینان از اینکه برای شرایط بازار نیروی کار مناسب و کارآمد هستند اعمال می‌کنیم”.

از این دولت انتظار نداریم حرف مفت نزند. دولت قطر کاری نکرده که بخواهد کار «بیشتری» انجام دهد. دولت قطر در این اظهارنظر صرفاً نگرانی خود را از «کارایی» تغییراتی که انجام نداده ابراز کرده است. منظورش هم از کارایی این است که کارفرما و سرمایه‌دار بتواند به استثمار وحشیانه ادامه دهد. در اینجا وارد دروغ‌پردازی‌های حقوقی مجلس قانون‌گذاری قطر نمی‌شویم. خلاصه‌ی کاری که کردند این بود که به کارگران اجازه دادند برای کار دیگری درخواست بدهند. اما اینکه کارگران بتوانند به کار دیگری بروند منوط به این است که آن درخواست توسط کارفرما(کفیل) مورد تأیید قرار گیرد. یعنی عملاً تمسخر و دهن‌کجی به کارگران و عملاً یعنی هیچ به هیچ.

شهروندان مرفه‌ قطری با استثمار وحشیانه‌ی میلیون‌ها نفر سرانه درآمدی ۱۲۸ هزار و ۷۰۲ دلار دارند و پردرآمدترین “شهروندان” جهان هستند.[vi] کارگران به صورت میانگین3500 تا 5000 دلار سالانه دریافتی دارند و شهروند هم محسوب نمی‌شوند.[vii] به نظر شما دولت قطر دولت کدام مردم است؟

در بهار همان سال طبق تحقیقاتی که روزنامه دیلی میرور کرد، 28000 کارگری که در احداث استادیوم‌های جام‌جهانی کار می‌کنند حداقل دستمزدی معادل 200 دلار در ماه دارند. دستمزد کارگران در بالاترین مقدار خود 350 دلار در ماه است.[viii]

در اواخر بهار سال 2019 یک خبرنگار آلمانی با دوربین مخفی و بدون اجازه‌ی مقامات قطری و به‌صورت مخفیانه به محل اقامت کارگران در قطر رفت و از وضعیت اسف‌بار اسکان و زندگی کارگران فیلم‌برداری کرد و پای صحبت کارگران نشست. پس از پخش این گزارش فیفا بالاخره برای اولین بار به تضییع حقوق کارگران در قطر اذعان کرد. البته فیفا مکارتر از این حرف‌هاست. در بیانیه‌ی اینفانتینو رئیس فیفا آمده‌است که “ما خبر داریم که یک پیمانکار به نام «التوصل» در ساخت یکی از ورزشگاه‌ها به نام «البیت» استانداردهای مربوط به کارگران را نقض کرده‌است”. سرمایه‌داران و سخنرانانشان همیشه چیزی عمومی و فراگیر را به اتفاقی خاص در جایی خاص تبدیل می‌کنند.

در تابستان 2020 دولت قطر قانون حداقل دستمزد جدیدی تصویب کرد. طبق این قانون حداقل دستمزد به 275 دلار در ماه افزایش پیدا کرد. این قانون از اوایل سال 2021 اجرایی می‌شد.[ix] طبق این قانون حداقل دستمزد 1000ریال قطر(275 دلار)، هزینه‌ی خوراک(اگر کارفرما غذا فراهم نکند) 300 ریال قطر(81 دلار) و 500 ریال قطر(137 دلار) برای اجاره‌ی مسکن(اگر کارفرما محل خواب را مهیا نکند).

طبق گزارش یکی از نهادهای حامی کارگران مهاجر خاورمیانه اکثر کارگران در قطر بالای 1000ریال(275) دستمزد پایه دریافت می‌کنند و این قانون به آن‌ها کمکی نمی‌کند. این قانون جدید برای بخش از کارگران خانگی، و بخشی از کارگران مغازه‌ها و کارگران خدماتی که از این مقدار کمتر دستمزد دریافت می‌کنند می‌تواند مفید واقع شود. البته اگر بتوانند در دادگاه حق خود را بگیرند. دادگاه‌های قطر چنین سابقه‌ای را از خود نشان نداده‌اند.

در مورد 81 دلار هزینه‌ی خوراک باید گفت که در قطر هر 500 گرم نان(معادل یک نان سنگک) در کم کیفیت‌ترین حالت ممکن 0.85 دلار(3.18 ریال قطر) است. قیمت یک وعده غذا در ارزان‌ترین اغذیه‌فروشی حدود 4 دلار(15 ریال قطر) است. بنابراین 81 دلار در ماه کفاف تغذیه کارگران با حداقل استانداردهای بهداشتی و غذایی نمی‌دهد.(ضمن اینکه به دلیل نداشتن یخچال و وسایل پخت پز باید غذاهای نیمه آماده بخرند که گران‌تر است). به همین دلیل متأسفانه کارگران خیلی از روزها را با برنج و نان ‌و آب خالی می‌گذرانند. طبق گفته‌ی یک کارگر آفریقایی،”برای اینکه در قطر گرسنگی خود را رفع کنی حداقل باید ماهیانه 135 دلار خرج کنی”.

در مورد 137 دلار هزینه‌ی اجاره‌ی مسکن، کارگری از اوگاندا می‌گوید که “این قانون بی‌فایده است. چراکه با این پول فقط می‌توان یک تشک و سرپناه بیرون از کارگاه فراهم کرد”. با توجه به هزینه‌های زندگی در قطر می‌توان گفت این قانون جدید حداقل دستمزد صرفاً نمایشی دروغین بود تا فشارهای رسانه‌ای را از روی قطر بردارد. یک نهاد کارگری بین‌المللی هم واسطه شد تا این “تغییرات چشمگیر” را تبلیغ و در بوق و کرنا کند و واقعیت زندگی کارگران را بپوشاند. درصورتی‌که هیچ تغییری رخ نداده است.

در زمستان سال 2021 (1399 شمسی) روزنامه گاردین در مقاله‌ای اعلام کرد که از زمان انتخاب قطر به‌عنوان میزبان جام جهانی فوتبال تاکنون(ابتدای 2021) 6500 کارگر در قطر کشته‌شده‌اند. این روزنامه با بررسی آمار سفارت‌خانه‌ها و دفاتر استخدام کار در هند، پاکستان، نپال، بنگلادش و سری‌لانکا به این نتیجه رسید که به‌صورت میانگین هفته‌ای 12 نفر از کارگران مهاجر این پنج کشور در قطر کشته‌شده‌اند. این تعداد نمایانگر کل تعداد مرگ‌ومیر کارگران در قطر نیست. تعداد زیادی از کارگران مهاجر در قطر از کشورهای فیلیپین، کنیا، اوگاندا هستند. کشته‌شدگان این کشورها در این آمار محاسبه نشده‌اند. در این آمار مشخص نشده که چه تعدادی از کارگران بر روی پروژه‌های جام‌جهانی کار می‌کردند. به گفته‌ی نیک مک‌گیهان یکی از مددکاران حمایت از حقوق کارگران مهاجر، خیلی از کارگران به خاطر پروژه‌های ساخت‌وساز عظیم به قطر آمده‌اند. پروژه‌هایی مثل احداث یک شهر جدید به نام لوسیل و خطوط جدید مترو و حمل‌ونقل و فرودگاه که همگی به خاطر میزبانی قطر است.

طبق این آمار 37 نفر از 6500 نفر در ساخت استادیوم‌ها کشته‌شده‌اند. علت مرگ 34 نفر از 37 نفر به دلایل «نامربوط به کار» دانسته شده است. مثلاً اگر فردی از ارتفاع به پایین پرت شده باشد، شورای عالی بهداشت قطر مرگ او را «نامربوط» به کار می‌داند. بسیاری از این مرگ‌ها «به دلایل طبیعی» رخ‌داده است. کارگر بنگلادشی به نام محمد شهید میاه به دلیل برق‌گرفتگی کشته شد. به دلیل بارش و سیل و آب‌گرفتگی، آب به داخل محل سکونت این کارگر آمد. با برخورد به سیم‌های برق و به دلیل نبود ایمنی ساختمان(که کارفرما مسئولش است) او دچار برق‌گرفتگی شد. بسیاری از کارگران کشته‌شده، در اثر فشار کاری، گرما، وضع بد تغذیه و بهداشت به ناگهان دچار ایست قلبی می‌شدند و جانشان را از دست می‌دادند. کارگران مهاجر همگی جوان و بین 20 تا 50 سال هستند(اکثریت بین 25 تا 35 سال دارند). اکثریت مطلق کارگران کشته‌شده دارای هیچ زمینه‌ی بیماری قبلی نبوده‌اند. 69 درصد علت تمام این مرگ‌ها، حتی خودکشی کارگران در اثر فشارهای کار و کارفرما و هزینه‌ها، « مرگ طبیعی» اعلام‌شده است(برای 5 کشور).[x]

طبق بررسی سازمان بین‌المللی کار، کارگران در قطر در چهار ماه از سال دچار تنش حرارتی شدیدی می‌شوند. علت بسیاری از مرگ‌های ناگهانی می‌تواند گرمازدگی باشد. اما هیچ‌کدام از اجساد کالبدشکافی نمی‌شوند. در سال 2014 تعدادی از وکلای دولت قطر از دولت درخواست کردند برای بررسی علت بالا بودن تعداد مرگ کارگران مهاجر، کالبدشکافی انجام شود. دولت قطر اما تاکنون اقدامی انجام نداده است.

رسانه‌ی فارسی‌زبان “فوتبال در قطر” در واکنش به این اخبار به نقل از مسئولان قطری بیانیه‌ای صادر کرد. تمام این متن بیانیه را عیناً اینجا می‌آوریم. این متن نمونه‌ی عالی دروغ‌گویی، پنهان‌کاری و پوشاندن حقیقت توسط مسئولان دولتی حافظ نظم سرمایه‌داری و استثمار وحشیانه‌ی کارگران است:

اگر شما هم شنیدهاید ۶۷۵۰ نفر از مهاجران پنج کشور هند، پاکستان، نپال، بنگلادش و سریلانکا طی ۱۰ سال از سال ۲۰۱۰ تا پایان سال ۲۰۲۰ در قطر جان سپردهاند، درست شنیده‌اید بله، ۶۷۵۰ نفر از مهاجران این پنج کشور طی ۱۰ سال از زمان سپردن جام جهانی ۲۰۲۲ به قطر در این کشور جان سپردهاند، اما آیا این تعداد جان سپرده به پروژههای جام جهانی ارتباط دارد؟! جواب یکخیر بزرگاست. تعداد فوتیهای پنج کشور هند، پاکستان، نپال، بنگلادش و سریلانکا در کشور قطر طی ۱۰ سال ۶۷۵۰ یا به عبارتی ۶۷۵ نفر در سال بوده است. این تعداد جان‌باخته از میان تمام یک‌میلیون و شش‌صد و پنجاه‌هزار (۱۶۵۰۰۰۰) مهاجران پنج کشور یادشده بوده و صرفاً ارتباطی به پروژههای جام جهانی ۲۰۲۲ ندارد. در میان جان‌باختگان پنج کشور مورداشاره علاوه بر کارگران ساختمانی، راننده تاکسی، حسابدار، کارگران فروشگاهها و پاساژها، پزشک یا پرستار هم حضورداشته‌اند. این جمعیت مهاجر، همچون دیگر افراد مقیم قطر به‌طور طبیعی زادوولد و فوت میکنند. طبق آمار منتشرشده در نشریه گاردین هم که باعث موضعگیریهایی از جمله راه افتادن کمپین حقوق بشری در بازیهای فیفادی ماه مارس شد و تیمهای ملی نروژ، آلمان و هلند به آن پیوستند، علت مرگ تمام این ۶۷۵۰ نفر اعلام شده بود، اما توجهی به علت مرگ جان باختگان نشد و بسیاری فقط به یک عدد بزرگ که تعداد متوفیان ۱۰ سال اخیر را نشان میداد، توجه کردند. واقعیت ماجرا این است که مهاجران کشورهای هند، پاکستان، نپال، بنگلادش و سریلانکا ۶۰ درصد از جمعیت ۲.۸ میلیونی قطر را تشکیل میدهند. یعنی بیشتر از هر ملیت دیگری از جمله جمعیت بومی ۴۰۰ هزار نفری قطر، مهاجران این پنج کشور در خاک میزبان جام جهانی ۲۰۲۲ حضور دارند. بیشترین مرگ در میان این پنج کشور مربوط به کشور هند است که ۲۷۱۱ شهروند این کشور طی ۱۰ سال در قطر جان باختهاند. یعنی سالیانه ۲۷۱ نفر که طبق جدول آماری، ۸۰ درصد این تعداد به مرگ طبیعی جان سپردهاند. ۱۰ درصد در حوادث جادهای یا رانندگی جان باختهاند، ۶ درصد خودکشی کردهاند و چهار درصد هم در حوادث شغلی جان سپردهاند.

در میان نپالیها با ۱۶۴۱ نفر، آمار متفاوت است و ۴۸ درصد دچار مرگ طبیعی شدهاند و ۱۶ درصد در حوادث جادهای جان سپردهاند. آمار مرگ همراه با خودکشی در میان نپالیها ۱۰ درصد تمام جان باختگان بوده و ۱۰ درصد هم در حوادث شغلی جان خود را از دست دادهاند. علت مرگ ۹ درصد بیماریهای کلیوی، خونی و سایر بیماریها بوده و ۷ درصد هم علتهای مختلف دیگری برای مرگشان ثبت شده است که به طور مثال یک نفر به قتل رسیده است. در میان مرگهای حوادث شغلی که آمار آن بین جان باختگان شهروندان هندی چهار درصد و بین شهروندان نپالی ۱۰ درصد بوده نیز دولت قطر مرگهایی از جمله ایست قلبی در استراحتگاههای محل کار را هم جز حوادث شغلی محسوب کرده است. یعنی مرگ حوادث شغلی صرفاً سقوط، برق گرفتگی یا عدم ایمنی نبوده و مرگ در استراحتگاهها نیز جز جان باختگان حوادث شغلی ثبت شده است. همچنین تمام جان باختگان حوادث شغلی نیز با پروژههای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر ارتباط نداشتهاند.

آمارهای ثبت شده نیز این مسئله را تأیید میکند که ۶۷۵۰ جان‌باخته در ۱۰ سال فقط مربوط به پروژههای جام جهانی نیست و شامل تمام موارد مرگ‌ومیر میشود. جایی که در ساخت استادیوم احمد بن علی (الریان) که سنگینترین پروژه ساخت استادیوم بود و پس از تخریب کامل استادیوم قبلی استادیوم جدیدی ساخته شد، دو رکورد ۲۰ میلیون ساعت بدون مصدومیت به ثبت رسیده است. یعنی تنها یک مصدومیت پس از اولین ۲۰ میلیون ساعت کار در این استادیوم به ثبت رسید که رکوردی شگفتانگیز در چنین پروژههایی است. آمار دیگری که از میان ۶۷۵۰ جانباخته مرد و زن در ۱۰ سال به دست آمده است، به طور میانگین چهار جان باخته از هر یک هزار نفر مهاجران این پنج کشور در قطر است، در حالی که آمار جان باختگان شهروندان این پنج کشور در وطن خودشان در بازه زمانی مشابه ثبت مرگ هفت نفر از هر یک هزار نفر است. یعنی مقایسه آماری نشان میدهد که در قطر آمار مرگ شهروندان این کشورها ۷۵ درصد کاهش و یا به‌عبارتی‌دیگر طول عمر این مهاجرین آسیای جنوبی به قطر، ۷۵ درصد افزایش داشته است.

درمجموع از میان کارگران مربوط به پروژههای جام جهانی ۲۰۲۲ قطر که شهروند یکی از این پنج کشور بودهاند، سه نفر بر اثر حوادث شغلی و ۳۶ نفر بر اثر مرگ طبیعی جان خود را از دست دادهاند. هر چند حتی فوت یک نفر هم غمانگیز است، با این حال ۳+۳۶ فوت فاصله زیادی با ۶۷۵۰ متوفی جمعیت ۱.۶ میلیونی این پنج کشور در ۱۰ سال دارد که رسانهها به اشتباه آن را مرتبط با پروژههای جام جهانی میدانند

خبرگزاری تسنیم در مقاله‌ای به‌عنوان « همه‌چیز درباره ادعای کشته شدن ۱۴۰۰ کارگر در پروژه‌های جام جهانی ۲۰۲۲/ واقعیت ضربدر ۳۵۰! » در خرداد 1398 شک خود به آمار 1400 کارگر نپالی کشته‌شده اعلام داشت. به گفته‌ی تسنیم، رئیس اتحادیه کارگران بین‌المللی این آمار را اعلام کرده بود. اما این آمار توسط روزنامه‌نگار آلمانی در سال 2015 و با ارائه‌ی آمار از مقامات نپالی و مشاهدات و بررسی‌هایی به‌دست‌آمده بود که در مستندی به نام «محبوس در قطر» از شبکه‌ی آلمانی پخش‌شده بود.

 تسنیم می‌گوید:«ادعاهایی مطرح‌شده که در پروژه‌های جام جهانی ۲۰۲۲ قطر حدود ۱۴۰۰ کارگر کشته‌شده‌اند، اما آمار نهادهای مستقل بیانگر موضوعی دیگر است.». اما در سرتاسر این مقاله هیچ جا هیچ آمار نهاد دیگری را مطرح نمی‌کند. و البته طبیعی است. به خاطر اینکه به گفته‌ی مسئولان قطری همه به مرگ طبیعی(در 28 سالگی) می‌میرند و عمر هم دست خداست. قطعاً هر آمار دیگری با اظهارات مسئولان قطری تناقض خواهد داشت. البته تناقض در تعداد کشته‌شدگان وجود دارد. تناقض هم این است که کارگران به تعداد بسیار بیشتری از آمار منتشر شده در اثر فشار کار، سقوط از ارتفاع و حوادث کار کشته‌شده‌اند. البته سفارت‌خانه‌های کشورهای هند، بنگلادش و یا نپال اطلاعات دقیق و درستی به هیچ‌کس نمی‌دهند. به گفته‌ی یکی از سفارت‌های کشورهای آسیای جنوبی: «آن‌ها نمی‌توانند اطلاعات مربوط به علل مرگ را به اشتراک بگذارند زیرا  اطلاعات(فوتی‌ها) به‌صورت دست‌نویس در یک دفترچه یادداشت شده‌اند».(!) به‌هرحال دولت‌های سرمایه‌داری باهم رابطه‌ دارند و نمی‌خواهند چیزی مثل جان کارگران که برایشان بی‌ارزش است این رابطه را شکراب کند.

تسنیم درباره‌ی وضعیت اسکان کارگران نوشت:«بر اساس مشاهدات خبرنگار خبرگزاری تسنیم از پروژه‌های جام جهانی 2022 و بازدید از وضعیت کارگرانی که در ورزشگاه‌های لوسیل و الریان مشغول به فعالیت هستند، بالاترین استانداردهای ایمنی رعایت شده است. اسکان کارگران نیز کنار کارگاه‌های عمرانی این ورزشگاه‌ها وضعیت مناسبی دارد و آن‌ها در سوئیت‌هایی که کنار ورزشگاه‌ها ساخته‌شده با رعایت موارد بهداشتی، به استراحت کردن می‌پردازند. از طرفی رسیدگی مناسب به تغذیه کارگران در کنار بهداشت و کنترل‌های پزشکی نیز در پروژه‌های جام جهانی 2022 وجود دارد». و عکسی از بیرون یکی از اقامتگاه‌های کارگران در نزدیکی ورزشگاه جدید لوسیل منتشر کرد.

اقامتگاه‌هایی که از بیرون ظاهر بدی ندارند. و البته دیگر کارگران در آن‌ها نیستند. چراکه مسافران و تماشاگران فوتبال باید جایی اقامت کنند. خبرنگار تسنیم احتمالاً اجازه‌ی مصاحبه با هیچ‌کسی را پیدا نکرده است. البته برای دروغ‌گویی لازم نبود تا آنجا برود. این‌ دروغ‌های زیبا را حتی مسئولان فیفا جرئت ندارند به زبان بیاورند.

 تسنیم بدون هیچ دلیلی و بدون حتی آوردن یک سند در انتهای این مقاله نوشت:

“بیش از سه سال تا آغاز جام جهانی 2022 باقی‌مانده و تا پایان پروژه‌های جام جهانی، این امکان وجود دارد که بازهم حوادث یا تلفاتی وجود داشته باشد. بااین‌حال در پروژه‌های تورنمنت‌های مختلف نیز آمار تلفات به ثبت رسیده که به‌طور مثال فقط برای آماده‌سازی المپیک زمستانی 2014 سوچی در روسیه 70 کارگر جان خود را از دست دادند. در ساخت ورزشگاه‌های جام جهانی 2018 روسیه نیز 21 نفر جان باختند که مقایسه این آمارها با تعداد تلفات پروژه‌های جام جهانی 2022 قطر تا پایان سال 2018، نشان‌دهنده کمتر شدن تلفات حین آماده‌سازی ورزشگاه‌ها برای تورنمنتی چون جام جهانی است.”

در بهار امسال(1401) سازمان عفو بین‌الملل با 34 نفر از کارگران حراست و نگهبانی پروژه‌ها مصاحبه کرد. طبق صحبت‌های کارگران آن‌ها ماه‌هاست بدون حتی یک روز مرخصی، 12 ساعت در روز کار می‌کنند. این کارگران در این ماه‌ها هیچ دریافتی نداشته‌اند. یک کارگر بنگلادشی گفت که در طول سه سال گذشته یک روز هم مرخصی نداشته است. مسئولان قطری برگزاری جام‌جهانی اعلام کردند که 3 شرکت استخدام کارگران حراست در لیست سیاه قرار گرفتند. البته مانند تمام حرف‌های قبلی‌شان هیچ راه اثباتی وجود ندارد. مطمئناً مسئولان قطری فرصت صحت سنجی نمی‌دهند(همان‌طور که هیچ‌وقت نداده‌اند)و امکان مصاحبه‌ی دوباره با آن 34 نفر هم وجود ندارد.

به گزارش رویترز در 6 آبان امسال، کمتر از یک ماه به آغاز مسابقات، هزاران کارگر مجبور به ترک خانه‌ی خود شدند. کارگرانی که از خانه‌های خود بیرون رانده‌شده‌اند، به رویترز گفتند که «قطر بلوک‌های آپارتمانی که هزاران کارگر خارجی در مرکز دوحه پایتخت قطر در آن زندگی می‌کنند را تخلیه کرده است تا طرفداران فوتبال در طول مسابقات جام جهانی در آن اقامت کنند».

به گزارش رویترز، کارگران گفتند که بیش از ۱۲ ساختمان توسط مقامات تخلیه و تعطیل‌شده است، و کارگران را مجبور کردند به دنبال سرپناهی برای اقامت باشند – ازجمله خوابیدن بر روی آسفالت و پیاده‌روی بیرون از خانه قبلی خود. دریکی از ساختمان‌هایی که به گفته ساکنانش حدود ۱۲۰۰ نفر در آن زندگی می‌کردند، مقامات حدود ساعت ۸ شب گفتند که تنها دو ساعت فرصت تخلیه دارند.

به گفته‌ کارگران «مقامات شهرداری حوالی ساعت ۱۰:۳۰ شب برگشتند، همه را به‌زور بیرون انداختند و درهای ساختمان را قفل کردند. برخی از مردان نتوانسته بودند که به‌موقع برای جمع‌آوری وسایل خود به خانه‌شان برگردند.»

بیشتر اقامتگاه‌های کارگران در محله‌هایی بوده که در سایت گردشگری قطر برای اجاره تماشاگران و مسافران خارجی در نظر گرفته‌شده است.(هر اتاق شبی بین 24 تا 420 دلار) مسئولان قطری دراین‌باره گفته‌اند دارند قانون را اجرا می‌کنند. طبق قانون مصوب سال 2010 قطر، اقامت کارگران در «محله‌های خانواده نشین» ممنوع است!

برای سرمایه‌داران زندگی کارگران در وضعیت اسفبار، آلوده و بی امکانات کاملاً طبیعی است. بنابراین آن‌ها نباید جلوی چشم باشند. همان کاری که سال‌ها پیش در شهرهای آمریکا و اروپا و امروز در ایران، ترکیه و قطر به هر حیله‌ای که شده می‌کنند. محله‌های قدیمی کارگری تخلیه شدند و کارگران به بیرون شهر رانده شدند.

برند نویندورف، رئیس اتحادیه فوتبال آلمان به همراه نانسی فایسر، وزیر کشور در پایان ماه اکتبر به قطر سفر خواهند کرد. سخنگوی اتحادیه فوتبال آلمان گفت: «تمرکز این سفر بر روی موضوعات حقوق بشری است که در حاشیه مسابقات موردبحث قرار خواهد گرفت».

***

ما هم با چند کارگر که در قطر تجربه‌ی کار داشتند صحبت کردیم. یکی از آن‌ها که راننده‌ی‌ یک شرکت بود به ما گفت:” در قطر هزینه‌ی زندگی بسیار بالا بود و چیزی باقی نمی‌ماند که برای خانواده‌ام بفرستم. بعد از چند ماه  مشکلی پیش آمد و کارفرما سر پرداخت حقوق و ساعات اضافه‌ای که کار کردم بازی درآورد. من هم برگشتم”

از کارگر دیگری که در یک شرکت باربری کار می‌کرد به ما گفت: “به‌محض اینکه پایت را به قطر می‌گذاری اولین چیزی که می‌بینی یک برده‌داری مدرن است. انبوه نیروی کاری که مثل برده کار می‌کنند. این چیزی نیست که نتوانی ببینی. خود قطری‌ها کار نمی‌کنند. تنها جایی که قطری‌ها را می‌بینی جاهای خیلی لاکچری(شیک و گران‌قیمت) است. توی مال‌ها و مراکز خرید. که خیلی لش و آرام‌آرام راه می‌روند و دو سه تا خدمه هم به دنبال خود می‌کشند. مثلاً در سوپر مارکت خدمه‌های فیلیپینی(یا هندی یا اندونزیایی) را با خود می‌برند و هنگام خرید حتی خم هم نمی‌شوند یا دستشان را دراز نمی‌کنند چیزی بردارند. کلاً به نظرم به همان شیوه‌ی برده‌داری مدرن پیش می‌روند. در مورد کار در تابستان این را می‌دانم که کار کردن در طول روز در تابستان ممنوع است. نمی‌دانم همه‌جا مثل شهرک‌های صنعتی این را رعایت می‌کنند یا نه. اما رانندگان و پیک‌های تهیه غذا را شبانه‌روز و در هر ساعتی حتی در گرمای وحشتناک ظهر تابستان می‌بینی که پیاده(!) سفارش‌های غذا را به این‌طرف و آن‌طرف می‌برند. (بهترین حالت برای یک کارگر این است که) برخی از کارگران باربری‌ها که به‌صورت قانونی وارد قطر شده‌اند، دستمزد روزانه می‌گیرند. دستمزدی حدود 2500 دلار در ماه دارند. و با توجه به قیمت زندگی در قطر که خیلی بالاست، دستمزد معمولی محسوب می‌شود. 1000 دلار خرج یک نفر در ماه است بدون احتساب اجاره مسکن(اجاره مسکن حدود 900 دلار است). خیلی از کارگران به‌صورت غیرقانونی وارد کشور می‌شوند. با دستمزدی که می‌گیرند و با این قیمت‌های در قطر نمی‌دانم به چه شکلی اصلاً و در چه مکانی می‌توانند زندگی می‌کنند.”

اعتراضات و اعتصابات کارگران در قطر

در اواخر مردادماه امسال کارگران شرکت ساخت‌وساز و گردشگری البندری به دلیل عدم پرداخت معوقات و دستمزدهایشان در مقابل دفتر این شرکت در دوحه پایتخت قطر تجمع کردند. تجمع اعتراضی کارگران در قطر امری نادر است. حتی صحبت و مصاحبه با خبرنگاران و یا کمترین ابراز نارضایتی از وضعیت کار و مسکن باعث اخراج بلافاصله می‌شود.

حدود 60 نفر از کارگران بازداشت شدند. برخی از این کارگران بیش از 6 ماه بوده که حقوق دریافت نکردند. این کارگران از کشورهای هند، مصر، فیلیپین، نپال و بنگلادش بوده‌اند. تمامی کارگران بازداشت‌شده از قطر اخراج شدند. دولت قطر علت بازداشت کارگران را تخطی از قوانین امنیت عمومی عنوان کرد. همچنین دولت قطر اعلام کرد که معوقات حقوقی کارگران شرکت البندری در حال پیگیری بوده‌ و تحقیقات درباره علت تعویق در پرداخت‌ها در حال انجام بوده است.

کارگران یک شرکت پیمانکاری ساختمانی در محله‌ی مشیرب در مرکز دوحه در اواسط مرداد سال 1398 به دلیل شرایط بد کار، دستمزدهای پرداخت‌نشده و تهدید به کاهش میزان دستمزد دست به اعتصاب زدند. طبق گفته‌ی یک کارگر، حدود 800 تا 1000 کارگر دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب بعدازآن رخ داد که کارفرمای شرکت پیمانکاری تهدید کرد کارگرانی را که قرارداد جدید با دستمزد پایین‌تر از قبل را امضا نکنند از کشور اخراج خواهد کرد. فعالیت این شرکت پیمانکاری در زمینه‌ی تعمیر و نگهداری ساختمان، تمیزکاری، لوله‌کشی و دیگر خدمات ساختمان بوده است.

روز قبل از این اعتصاب صدها نفر از کارگران در زمینه‌های مختلف شغلی که با شرکت پیمانکاری اسکان گروپ(Iskan Group) قرارداد داشتند دست به اعتصاب زدند. این کارگران به علت عدم پرداخت دستمزد دست از کار کشیدند.

وضعیت کارگران و صنعت در قطر

کشورهای حاشیه خلیج 5 رتبه از 11 رتبه اول خانواده‌های ثروتمند میلیونر در جهان را دارند. قطر دارای بیشترین خانواده میلیونر در جهان است. 14.3 درصد خانواده‌های ثروتمند میلیونر جهان قطری هستند. در کشورهای عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات متحده‌ی عربی، بحرین و عمان نیمی از نیروی کار را کارگران مهاجر و موقت تشکیل می‌دهند.

فروش نفت و گاز طبیعی سهم زیادی در اقتصاد قطر دارد. بیش از 65٪ از کل درآمد دولت و 57 درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص می‌دهد. قطر دارای سومین ذخیره بزرگ گاز طبیعی اثبات شده در جهان است و دومین صادر کننده گاز طبیعی و اولین صادرکننده‌ی گاز مایع است. درآمد خالص قطر از صادرات نفت و گاز در سال ۲۰۱8 میلادی حدود 40 میلیارد دلار برآورد شده است.

نیروی کار در قطر در سال 2019 حدود 2.1 میلیون نفر بودند. 1 میلیون نفر در صنایع مربوط به ساخت‌وساز فعالیت دارند. حدود 100هزار نفر هم کارگر خانگی هستند. اکثر این کارگران زن هستند.

طبق آماری که دولت قطر در شهریورماه سال گذشته ارائه داده تعداد نیروی کار زن حدود 295 هزار نفر است. 95 درصد نیروی کار در قطر، غیر قطری هستند. اکثر قطری‌هایی که کار می‌کنند در رده‌های کارمندی و مدیریتی هستند.[xi]

 80 درصد نیروی کار بین سنین 20 تا 44 سال هستند. 80 درصد نیروی کار غیر قطری در بخش خصوصی کار می‌کنند. 90 درصد مردان غیر قطری در بخش خصوصی، 3 درصد مردان در بخش خدمات خانگی کار می‌کنند. 38 درصد زنان غیر قطری در خدمات خانگی کار می‌کنند.

بیش از 77 درصد نیروی کار متأهل هستند. بسیاری از کارگران خارجی خانواده‌های خود را در کشور خود رها کرده‌اند و به قطر آمده‌اند. به گفته‌ی کارگران، در مناطقی که ازآنجا آمده‌اند کار وجود ندارد و خانواده‌هایشان کاملاً وابسته به درآمدی هستند که از قطر برایشان می‌فرستند.

دولت قطر معمولاً بعد از مرگ کارگران مبلغ ناچیزی به‌عنوان غرامت به خانواده‌ها می‌پردازد. در موارد بسیاری مبلغ پرداختی جبران هزینه‌‌ای که کارگر در ابتدا برای به دست آوردن کار پرداخت کرده نمی‌کند. در موارد بسیاری هم گزارش‌شده که معوقات دستمزد کارگران به خانواده‌ها پرداخت‌نشده است.

47 درصد نیروی کار در ساخت‌وساز و خرید و فروش فعالیت دارند. آمار کارگران در قطر بر اساس ملیت در جدول زیر آمده است.(آمار سال 2017)

کشور مبدأتعداددرصد از جمعیت
هند650.00025
نپال350.00013.5
بنگلادش280.00010.8
فیلیپین260.00010
مصر200.0008.6
سری‌لانکا145.0005.6
پاکستان125.0002.2
سوریه54.0002.2
سودان50.0002.1
اندونزی43.0001.8
اردن40.0001.7
ایران30.0001.5

قطر دارای 4 منطقه صنعتی مهم است.

  • منطقه صنعتی رأس لفان (RLC )  
  • منطقه صنعتی مسیعید(MIC)
  • منطقه صنعتی دخان
  • منطقه صنعتی دوحه

رسانه‌های فارسی‌زبان و الگوی توسعه‌ و پیشرفت قطر

   برای طبقه‌ی سرمایه‌دار پیشرفت یعنی پیشرفت در انباشت ثروت برای خودش. آزادی یعنی آزادی در استثمار. و این چیزی است که رسانه‌های سرمایه‌داری بازتابش می‌دهند، تبلیغش می‌کنند و به‌صورت یک‌چیز واضح و قطعی در فرهنگ عمومی جامعه، دانشگاه‌ها و ذهن‌های مردم جا می‌افتد.

   سیاست سرمایه‌دارانه هم در این جهت حرکت می‌کند. طبقه‌ی سرمایه‌دار و احزاب و رسانه‌هایش در سیاست، سخنرانی‌ها و تبلیغات خود راه «پیشرفت» را ترسیم می‌کنند. سعی می‌کند عموم جامعه و کارگران را متقاعد کند که این راه به نفع همه است. که یعنی به نفع خودش و انباشت ثروت است. کارگران می‌دانند صنعت چگونه کار می‌کند و شهرها چگونه ساخته می‌شوند. شاید عجیب باشد، اما رسانه‌ها شهرها و بناهای لوکس(لاکچری) و زندگی ثروتمندان قطری را نشان می‌دهند و می‌گویند این است زندگی قطری‌ها. اما نشان نمی‌دهند این ثروت عظیم از طریق چه رنج و استثماری به وجود آمده است.

کافی است در جستجوگر اینترنتی  گوگل کلمه‎‌ی “پیشرفت قطر” را جستجو کنید. انبوهی از مقالات و سایت‌های خبری فارسی که درباره‌ی پیشرفت قطر داد سخن سر داده‌اند را پیدا می‌کنید. جدول زیر تعداد کوچکی از نتایج جستجو است. 14 میلیون و 700 هزار نتیجه‌ی جستجو نشان‌دهنده این است که رسانه‌های فارسی‌زبان روی تبلیغ “پیشرفت قطر” کار می‌کنند و بسیاری از افراد در صحنه‌ی سیاسی و اقتصادی فارسی‌زبان درباره‌ی پیشرفت قطر صحبت کرده‌اند.

عنواننام سایت یا خبرگزاری
پیشرفت حیرت‌انگیز قطر طی ۴۰ سال گذشته +ویدئو، عکساسپوتنیک فارسی
ببینید | از بادیه‌نشینی تا کاخ‌نشینی؛ حکایت ۴ دهه پیشرفت قطر!خبرآنلاین و بسیاری از دیگر خبرگزاری‌ها
دلیل پیشرفت قطر چیست؟مجله شلپ
ببینید | پیشرفت عجیب قطر فقط در ۴۰ سالهمشهری آنلاین
چرا قطر ثروتمندترین کشور جهان است؟ – دلایل پیشرفت قطر چیست؟دالفک
قطر چگونه «قطر» شد؟میز نفت
حسادت کشورهای عربی به پیشرفت قطردنیای اقتصاد
تحول و پیشرفت قطر از 1980 تا اکنونآخرین خبر

در سال 2021، تولید ناخالص ملی قطر 179.6 میلیارد دلار برآورد شده است. اگر کارگران به‌طور میانگین 400 دلار در ماه دستمزد بگیرند(اگر بگیرند). مجموع دستمزدها و پرداختی‌های کارگران حدود 12 میلیارد دلار می‌شود. چیزی حدود 6 درصد تولید ناخالص ملی. پیشرفت در قطر و هر جای دیگری در دنیا از طریق استثمار نیروی کار و رنج و کار کارگران حاصل‌شده است. کارگران از این زرق‌وبرق و از این پیشرفت سهمی ندارند.

به گفته‌ی یکی از سخن‌گویان سیاسی سرمایه‌داری :”مردم ما توسعه کشورهای پیرامون خود را می‌بینند و در داغ توسعه‌نیافتگی سرزمین خود به ماتم می‌نشینند و آزار می‌بینند. قطر و دیگر کشورهای توسعه‌یافته چه راه‌های رفته و یا نرفته‌ای دارد که می‌تواند برای حکم رانی ما الگو باشد؟”[xii]

فوتبال و نظام سرمایه‌داری

ورزش وسیله‌ای برای بهبود کیفیت زندگی انسان‌ها در ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است. مسابقات ورزشی فرصتی است تا دور هم جمع بشویم و ضمن تلاش جسمی، با مشارکت گروهی و همفکری به هدفی خاص مثل گل زدن برسیم. بازی ورزشی فرصتی جدای از کار جدی جسمی و فکری است. فرصتی است که با هم خوش بگذرانیم، دوست باشیم و همدیگر را بشناسیم. به همین دلیل یک مسابقه‌ی ورزشی شکل یک جشن عمومی پیدا می‌کند. در نظام سرمایه‌داری هیچ‌چیز از ورود به مناسبات کالایی در امان نیست و هدف‌ها و مراودات انسانی با هدف و رابطه‌ی‌ سودآوری جابه‌جا می‌شوند.

ورزش به یک صنعت سرگرمی تبدیل می‌شود. این صنعت مانند هر صنعت و تجارت دیگری قوانین سودآوری خودش را دارد. مسابقات فوتبال شکل یک جشن را به خود گرفته است. امروز جام جهانی فوتبال جشنی است که تیم‌های ملی کشورهای مختلف به‌عنوان «انسان»‌ به رقابت می‌پردازند. جشنی است که «انسان» را گرامی می‌دارد. در دنیایی که تمام ثروت و امکانات رشد در دست طبقه‌ای کوچک قرارگرفته است. در این جهان انسان‌ها با هم برابر نیستند. حتی تمام انسان‌ها توانایی شرکت در این جشن و تماشای مسابقات را ندارند. عده‌ای همچون برده کار می‌کنند و استثمار می‌شوند. عده‌ای دیگر در این جشن شرکت می‌کنند و لذت می‌برند. شعار جام جهانی قطر «عالم واحد موطن واحد» یا «یک جهان یک خانه» است. کشوری که 87 درصد جمعیتش، وطن ندارند. کسانی که از صفر تا صد ورزشگاه‌ها و جاده‌ها و هرچیزی که در این مملکت بوده را ساخته‌اند. این جمعیت عظیم کارگران، شهروند قطر نیستند و نمی‌توانند هم شهروند بشوند. و شهروند شدن هم نمی‌تواند چیزی از ثروت تولید شده را به کارگران برساند.

این چه جهانی است که دستمزد ماهیانه 275 دلار کارگر را هم نمی‌پردازند و در مقابل در همان ورزشگاه‌ها به بازیکنانی ماهیانه 4 میلیون دلار می‌دهند.[xiii] این «عالم» اصلاً «واحد» نیست. دیدیم که کارگران در قطر هیچ حقی ندارند. کارگران خانگی پس‌مانده‌ی غذای خانواده قطری را می‌خورند. البته اگر شانس بیاورند و  پس‌مانده‌ای بماند. گفتیم که چگونه برای تماشاگران مسابقات، کارگران را از محل اقامت خود به بیرون پرت کردند. این «خانه»، «واحد» نیست.[xiv]

فیفا به‌عنوان یک نهاد غیر دولتی و ارگان حاکمیت فوتبال جهان است. حجم گردش مالی سالانه‌ی‌ فیفا از تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها بالاتر است. به‌طور مثال درآمد آن از جام جهانی 2018 روسیه رقمی بالغ‌بر 5.5 میلیارد یورو بوده که رکوردی تاریخی را برای فیفا به ثبت رساند. پخش بازی‌ها و فروش تماشای آن سود بالایی به غول‌های رسانه‌ای و شرکای تجاری آن داده و با عرضه‌ی سهام باشگاه‌ها و تبلیغات، فوتبال عملاً بخشی از فرایند تجارت جهانی شده است. منابع اصلی گردش مالی فوتبال امروزه بر پایه‌ی حق پخش تلویزیونی، تأمین مالی، تبلیغات شرکت‌های بزرگ(اسپانسرینگ)، عرضه‌ی سهام در بورس و درآمدهای بلیت‌فروشی و تبلیغ برند است. فیفا در ظاهر نهادی است که برای همه‌ی مردم و طرفداران فوتبال است. اما در واقع محلی است که سرمایه‌داران بزرگ بر فوتبال فرمانروایی می‌کنند.

نتیجه برای مبارزات کارگران

کارگران در قطر سال‌هاست که در شرایط بسیار سخت کاری و معیشتی زندگی و کار می‌کنند. کارگرانی که برای تأمین معاش خانواده خود مجبور شدند کشور خود را ترک بگویند. آن‌ها در کشور خود درآمدی نداشتند. وضع کارگران در دیگر کشورهای حاشیه خلیج اگر از وضعیت قطر بدتر نباشد بهتر نیست. از ابتدای اعلام میزبانی قطر به‌عنوان میزبان جام‌جهانی فوتبال، بازی رسانه‌ای درباره‌ی کارگران و وضعیتشان در قطر آغاز شد. رئیس فدراسیون فوتبال گفت خیلی وقت داریم. و این وقت اکنون به پایان رسید. داستانی که در این متن تعریف کردیم چه نتایجی برای مبارزات کارگران در ایران دارد؟ می‌توانید با دیگر همکاران و دوستانتان دراین‌باره بحث کنید. در اینجا نتایج را در 3 نکته خلاصه می‌کنیم:

  1. برای مبارزات و تشکل‌یابی مستقل کارگران در ایران:

کار رسانه‌ای و تشکیلات و نهادهای بین‌المللی کارگران چه نقشی در داستان بلند و پررنج کارگران قطر داشت؟ چیزی که امروز مشاهده می‌کنیم گواهی می‌دهد که نهادهای بین‌المللی کارگری با کار رسانه‌ای و زد و بند با دولت قطر نقش عادی سازی و تبلیغاتی داشتند. این نهادها افکار عمومی را کنترل کردند و در رسانه‌ها به نحوی القا کردند که گویی پیشرفت‌هایی اینجا و آن‌جا رخ داده‌است و این پیشرفت‌ها به حاصل کار نهادهای حقوق بشری و نهادهای بین‌المللی کارگری بوده‌است. اما واضح است که بعد از 10 سال حرف زدن، هیچ اتفاق مثبتی نیفتاده است. این به این معنی نیست که نهادهای بین‌المللی و مقاوله‌نامه‌ها و قوانین کار به‌خودی‌خود به درد نمی‌خورند.

کارگران می‌بایست تشکل مستقل خود را بسازند. و با نهادهای مستقل کارگری مبارزه را به‌پیش ببرند. این تشکل مستقل باید موانع تشکل‌یابی و اتحاد کارگران را از میان بردارد. این موانع می‌تواند سابقه‌ی کاری افراد، خودخواهی برخی افراد، نفوذ عوامل کارفرما، وضعیت متفاوت قراردادها و تخصص‌ها و هر چیز دیگری باشد. اما رها کردن کار تشکل‌یابی، و چسبیدن به کار رسانه‌ای از طریق نهادهای بین‌المللی در راستای منافع کارگران نیست.[xv] ما در این متن به کارهای رسانه‌ای این نهادها و پیچیدگی‌های حقوقی، رسانه‌ای آن نپرداختیم. مهم این است که ما با تشکل‌یابی مستقل خود و نیروی مستقل طبقه‌ی کارگر در جایی که منافع طبقه‌ی کارگر ایجاب می‌کند از این نهادها و بلندگوها و از هر ابزار دیگری استفاده‌می‌کنیم. اما به‌هیچ‌وجه نباید کار اصلی خود را رها کنیم و دل‌خوش به حرف‌ها و وعده وعیدهای این نهادها باشیم.

  • پیشرفت، توسعه و سیاست‌های ضد کارگری

کارگران باید بتوانند پشت هر حرف، هر وعده‌ووعید و هر سخن سیاسی، منافع طبقات را پیدا کنند. سیاست‌مداران سرمایه‌داری معمولاً از کلماتی مثل پیشرفت و توسعه خیلی استفاده می‌کنند. منظورشان را در هر صحبتی می‌توان بررسی کرد. پیشرفت یعنی پیشرفت شرایط استثمار و توسعه یعنی توسعه شرایط استثمار و انباشت ثروت. کارگران از ثروت تولیدشده‌ی جامعه بهره‌ای ندارند. به کارگران تصویری از پیشرفت می‌فروشند. می‌گویند ببینید چقدر «مردم» در قطر خوب زندگی می‌کنند. پس باید حرف ما را گوش بدهید تا مثل قطر پیشرفت کنیم. خیلی راحت در تبلیغات خود می‌گویند کارگر در ایران 200 دلار می‌گیرد ولی در قطر 3375 دلار! به‌هرحال دروغ‌های سرمایه‌داران هم حساب‌کتاب دارد!

از طرفی ممکن است جایی کسی بیاید بگوید نگاه کنید کارگران در فلان کشور جهان در چه شرایطی کار می‌کنند، پس بروید خدا را شکر کنید که وضعتان بهتر است. کارگران هر جا باشند استثمار می‌شوند. هر جا باشند بهره‌ای از ثروت تولیدشده توسط خودشان ندارند. وضع عمومی کارگران بستگی به میزان تشکل‌یابی و مبارزه‌شان دارد. در سطح جهان طبقه‌ی کارگر در برابر طبقه‌ی سرمایه‌دار است. و این جنگ اصلی است. شاید در جایی وضع کارگران بهتر باشد و یا بدتر باشد. این دلیل نمی‌شود ما دست از مبارزه برداریم و از شرایط راضی باشیم. کارگران ایران هم در شرایط سختی کار می‌کنند و زیر خط فقر رسمی اعلام‌شده حقوق می‌گیرند. با کارگران در مناطق آزاد مثل برده برخورد می‌شود. بنابراین کارگران هیچ جای این دنیا دلیلی برای رضایت و سر فروآوردن در برابر نظم سرمایه‌داری موجود ندارند.

  • فوتبال، یک جشن که ما دعوت نیستیم

ورزش فوتبال که اتفاقاً یک ورزش کارگری بود، امروز تبدیل به صنعت عظیمی شده است. ارزش بازار فوتبال تنها در اروپا حدود 28 میلیارد یورو است. این صنعت به صنایع مختلف دیگر وابسته است. فوتبال محل تبلیغات اجناس، شرکت‌های بزرگ و کالاهای مختلف است. همچنین مسابقات فوتبال نقش یک جشن را دارد. مانند جشن‌ها و اعیاد مختلف سنتی که البته توسط پپسی و کوکاکولا، هواپیمایی امارات و قطر و دیگر شرکت‌ها تأمین مالی می‌شود. جایی که قهرمان‌های مختلف به مصاف هم می‌روند و امیدها و آرزوهای گمشده‌ رنگ جدید و شبه واقعی می‌گیرند.

گردش تمام این صنعت به دست کارگران است. اما کارگران در این جشن حضور ندارند. ورزشگاه‌ها، لباس‌ها، چمن و تجهیزات زمین فوتبال، توپ‌های فوتبال و کوچک‌ترین و بزرگ‌ترین پیچ و مهره‌های این صنعت به دست کارگران ساخته‌شده و به دست کارگران حرکت می‌کند. جام جهانی فوتبال یک جشن است. جشنی که انسانیت برای «انسان» و انسان برای «انسانیت» برپا می‌کند. کارگرانی که پروژه‌های جام‌جهانی را ساخته‌اند، قبل از شروع بازی‌ها از کشور اخراج‌ خواهند شد. کارگرانی که در رنج و مشقت و مانند بردگان دوران باستان کار کرده‌اند. آن‌ها را از محل اقامتشان بیرون کرده‌اند تا جا برای مسافران و تماشاگران و شرکت‌کنندگان این جشن باز شود. تا چشم کسی و هیچ دوربینی وضعیت زندگی آن‌ها را نبیند و با کارگران مواجه نشود. فوتبال به یک صنعت سرگرمی شده است. این صنعت عده‌ای از کارگران و فرزندان جوان کارگران را طرفدار فلان تیم می‌کند و عده‌ای دیگر را طرفدار تیمی دیگر. در کشورهایی مثل برزیل و آرژانتین طرفداران فوتبال به جان هم می‌افتند. آیا همان تعدادی که در ورزشگاه‌ها برای حمایت تیم‌شان متحد می‌شوند، برای دفاع از خود و طبقه‌ی خود در برابر سرمایه‌داران هم همین‌قدر متحد هستند؟ این‌ها سؤال‌هایی است که وقتی مسابقات جام جهانی فوتبال یا هر رویداد مشابه را تماشا می‌کنیم باید بپرسیم.


پانویس‌ها

[i] . تماشای هر مسابقه در مرحله گروهی بین 2 میلیون و 500 هزار تومان تا 6 میلیون و 500 هزار تومان و برای مسابقات مرحله حذفی، هر بازی بین بیست تا 50 میلیون تومان خرج دارد. هزینه‌ی بلیط هواپیما هم متغیر است. هزینه‌ی بلیط هواپیما از مادرید تا دوحه حدود 700 دلار (24 میلیون تومان) است. سایت رسمی جام‌جهانی قطر اقامت یک شب در قطر حدود 200 دلار در نظر گرفته است. اما به دلیل محدودیت تعداد اتاق‌های خالی در قطر، قیمت یک شب اقامت به بالای 500 دلار خواهد رسید. هزینه‌ی خورد و خوراک و رفت‌و آمد در قطر بالاست. روزانه حدود 60 دلار هزینه‌ی رفت و آمد و برای غذا حدود 80 دلار روزانه باید هزینه‌کرد. فرض کنیم یک زن و شوهر کارگر اسپانیایی بخواهند به دیدن 3 بازی مرحله‌ی گروهی اسپانیا بروند. این 3 بازی در طی 10 روز انجام می‌شود. مجموع هزینه‌ها برای این زوج کارگر و علاقمند به فوتبال برای تماشای 3 بازی تیم اسپانیا در مرجله‌ی گروهی حدوداً 14،990 دلار باید بپردازند(حدود 426 میلیون تومان). در اسپانیا حداقل دستمزد 1،200 دلار در ماه است. میانگین دستمزد سالانه‌ در اسپانیا(در منطقه‌ی مادرید)، 25،700 دلار است. این زوج کارگر اگر هر دو شاغل باشند، پس از اخذ مالیات 30 درصدی بر درآمد، 40 درصد مجموع درآمدسالیانه‌شان را باید هزینه کنند. و پرداخت این هزینه امکان پذیر نیست. و یا بار خیلی سنگینی بر دوش خانواده است. و البته این هزینه فقط برای تماشای 3 بازی بود. چه اسپانیا به مرحله‌ی بعد صعود کند یا نکند، این زوج ادامه‌ی جشن را دعوت نیستند و باید برگردند.

[ii]  انتشار اخبار مربوط به مرگ کارگران و رسانه‌ای شدن آن به این معنی نیست که سرمایه‌داران و رسانه‌هایشان پشیزی اهمیت برای جان کارگران و یا وضعیتشان قائل هستند.

[iii] مطالبی که در ادامه می‌آید برگرفته از گزارشات متعددی است که توسط نهادهایی مثل عفو بین‌الملل، کنفدراسیون بین‌المللی اتحادیه‌های کارگری، سازمان جهانی نیروی کار و رسانه‌های مختلف منتشرشده است. باید توجه کنیم که این گزارشات تمام حقیقت را درباره وضعیت کارگران بازتاب نمی‌دهند. ضمن اینکه این نهادهای مدنی و حقوق بشری نماینده و بروز قدرت مستقل طبقه‌ی کارگر نیستند. سازمان بین‌المللی کار( و دیگر نهادها) در نهایت در راستای منافع نظام سرمایه‌داری گام برمی‌دارد، اما تصویب قوانین کار و وضع استانداردها، در پی مبارزه‌ها و مقاومت‌های طبقه‌ی کارگر، حداقل مزیتی که خواهد داشت تعیین سازوکاری است که سدی باشد بر تهاجم افسارگسیخته‌ی سرمایه‌داران به حداقل‌های زیست کارگران. درنتیجه کارگران بااطلاع داشتن از این مقررات می‌توانند از این قوانین برای پیشگیری از وخامت وضعیت خود بهره ببرند اما امید بستن به وضع قوانین و ماندن در این نقطه چیزی جز دور باطل زدن نیست.

[iv]  مستند «بردگان جام‌جهانی» که توسط شبکه‌ی مستند ترجمه شده و در اینترنت در دسترس است. در این مستند خبرنگار شبانه به یکی از خوابگاه‌های کارگری سر می‌زند و با یکی از کارگران مصاحبه می‌کند. چند لحظه بعد کارگری سرش را به داخل اتاق می‌آورد و به خبرنگار می‌گوید باید همین الان خوابگاه را ترک کند چون پلیس به زودی خواهد رسید. روز بعد کارگری که با وی مصاحبه انجام گرفته بود اخراج و از کشور اخراج می‌شود. این مسئله باعث شده که هیچ آمار دقیقی از وضعیت معیشتی و دستمزد کارگران، حوادث کار، علل مرگ کارگران و شرایط کار وجود نداشته باشد. تمام اطلاعاتی که اینجا می‌آوریم نتیجه‌ی مصاحبه و بررسی‌های جزئی است. دولت قطر اجازه‌ی دسترسی مستقل به کارگران را نمی‌دهد.  در سال 2015 تعدادی از خبرنگاران یک خبرگزاری انگلیسی به دعوت مسئولین قطری به قطر آمدند تا از یک اقامت‌گاه کارگری تازه احداث فیلم تهیه کنند. هدف واضح بود. تبلیغات دروغین تا نشان دهند کارگران در وضعیت بسیار مطلوبی هستند. در پایان تهیه گزارشات خبرنگاران تصمیم گرفتند به یک اقامت‌گاه کارگری دیگر بروند و با تعدادی کارگر نپالی مصاحبه کنند. آن‌ها در میانه‌ی مسیر توسط 8 ماشین پلیس قطر محاصره و سپس دستگیر شدند.

[v]  کارگران از بی احترامی و ناسزاگویی ناراحت می‌شوند. برای کارگران شاید بیشتر از گرسنگی و رنج، ناسزاگویی دردآور است. در خاورمیانه و جهان، طبقه‌ی کارگر تنها سنگر شرافت و عزت انسانی است. جای دیگری شرافت انسان را دیده‌اید؟

[vi]  در ادامه به تصویری که رسانه‌های ایرانی درباره قطر ارائه می‌دهند خواهیم پرداخت. اطلاعات سرانه درآمد قطری‌ها در مقاله‌هایی به نام قطری‌ها پردرآمدترین مردم جهان از تابناک و «قطر دارای بیشترین درآمد سرانه در جهان شد» از «دنیای اقتصاد» منتشرشده است. خود عنوان‌های این خبرها و مقالات دروغ است. «شهروندان پردرآمد» قطر کمتر از 13 درصد جمعیت این کشور هستند. قطر کارگر بومی و قطری ندارد و تمام کارگران مهاجر هستند. بقیه 87 درصد جمعیت قطر کارگران مهاجر هستند که برای این روزنامه‌ها و رسانه‌ها داخل «آدم» حساب نمی‌شوند. برای رسانه‌های سرمایه‌داری، کارگرانی که کشور را ساخته‌اند جزو مردم نیستند! و در محاسبات نمی‌آیند.

[vii]  یک کارگر هندی به نام بیجوی بعد از 3 سال کار حدود 3500 دلار معوقات پرداخت‌نشده از کارفرما طلب دارد. یعنی تقریباً اندازه یک سال دستمزد به او پرداخت‌نشده است. عدم پرداخت دستمزد امری فراگیر در قطر است و اکثر کارگران تجربه‌اش را داشته‌اند.

[viii]  مقدار دقیق دستمزد کارگران مشخص نیست. یک کارگر در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ای انگلیسی گفته که در ورزشگاه کار می‌کند و 900 ریال قطر معادل 243 دلار دریافت می‌کند. بازیکن‌های ایرانی فوتبال با قراردادهای بالای یک‌میلیون دلاری در تیم‌های قطری بازی می‌کنند. سرمایه‌داران قطری به بازیکنان فوتبالی مثل نیمار برزیلی هفته‌ای 500 هزار دلار می‌دهند! اما دستمزد کارگر را یا دیر پرداخت می‌کنند و یا خیلی از مواقع پرداخت نمی‌کنند.

[ix]  سازمان بین‌المللی کار با افتخار اعلام کرد که قطر اولین کشور عربی این ناحیه است که قانون حداقل دستمزد را تصویب می‌کند. کارگران می‌دانند که بدون اعمال قدرت مستقل طبقه‌ی کارگر برای اجرای قانون، بدون اینکه کارگران صدایی داشته باشند، تصویب قانون صرفاً نمایشی باقی می‌ماند. البته نهادهای بین‌المللی کارگری اکثراً نقش سازش‌کاری و نمایشی دارند.

[x]  گروهی از متخصصان قلب و عروق با بررسی مرگ 1300 کارگر نپالی نتیجه گرفتند که در ماه‌های خنک سال مرگ به دلیل حمله‌ی قلبی یا مشکلات قلبی حدود 22 درصد است. در ماه‌های گرم سال این مقدار به 58 درصد می‌رسد. طبق گفته‌ی متخصصان قلب و عروق گرمای شدید هوا و 10 ساعت کار در روز فشار بسیار زیادی بر قلب و عروق می‌آورد و مستقیماً در مرگ کارگران تأثیرگذار است. طبق استانداردهای بهداشت و سلامت کار با شدت متوسط در دماهای بالای 28 درجه خطرناک محسوب می‌شود و 25 تا 75 درصد زمان کاری باید زمان استراحت باشد. در قطر هر 8 ساعت نیم ساعت استراحت معمول است. دمای هوا در تابستان به بالای 45 درجه (در 10 ساعت از روز) می‌رسد.

[xi] برای کارگرانی که به قطر مهاجرت کردند و قطر را دیده‌اند واضح است که هیچ کدام از شهروندان ثروتمند قطر کارگر نیستند. اما با این وجود ما سعی کردیم از این بابت مطمئن بشویم که حتی درصدی بسیار بسیار کوچک از شهروندان قطری هم وجود ندارند که کارگر باشند. اما طبق تحقیقات ما و آمار، اسناد و وبسایت‌های دولتی قطر، شهروند قطری کارگر وجود ندارد. البته کارمندان دفتری هم کارگر محسوب می‌شوند ولی درآمد کارمندان دفتری دولتی قطر بسیار بالاست.

[xii]  عصر ایران؛ سجاد بهزادی- (دانش‌آموخته دکتری جامعه‌شناسی سیاسی)

[xiii]  نیمار، مسی و امباپه به ترتیب ماهیانه 4، 3.7 و 2.2 میلیون دلار دریافت می‌کنند. این‌ها بازیکنان تیم پاریس سن جرمن هستند، تیمی که مالکش یک قطری است. رقم‌های هنگفت در قراردادهای بازیکنان فوتبال در لیگ قطر هم وجود دارد. میانگین هفتگی درآمد بازیکنان در فوتبال قطر بین 1500 تا 2300 دلار است. رقمی حدود درآمد یک سال کار یک کارگر را هفتگی یک بازیکن فوتبال در لیگ قطر دریافت می‌کند.

[xiv]  شعارهای دیگر جام‌های جهانی گذشته: «با آغوش باز بازی کن»، «همه باهم با یک ریتم»، «جرئت داشته باش بدرخشی»

[xv]  نتیجه‌ی برگزار نکردن مداوم جلسات یک اتحادیه برای کارگران در ایران و برگزار کردن جلسات با اتحادیه‌های کار خارجی چیزی جز سیاست غیر کارگری است؟ نهادهای بین‌المللی کارکرد مختص خود را دارند. نهادهایی که رئیس خانه کارگر(یک تشکل زرد غیر کارگری) را به نیابت ریاست فدراسیون بین‌المللی اتحادیه‌های کارگری منصوب می‌کند.

مطالب مرتبط

ماجرای فوتبال در ایران از کجا شروع شد؟
مبارزه‌ی طبقاتی در برزیل 2014
«من در مورد جام‌جهانی هیجان‌زده نیستم؛ فکرنمی‌کنم حتی بتوانم داخل استادیوم بروم» (کارگر فضای سبز استادیوم البیت قطر)