«من در مورد جام‌جهانی هیجان‌زده نیستم»

«من در مورد جام‌جهانی هیجان‌زده نیستم؛ فکرنمی‌کنم حتی بتوانم داخل استادیوم بروم» (کارگر فضای سبز استادیوم البیت قطر)

کارگران جام جهانی فوتبال

استادیوم البیت، یکی از استادیوم‌های جام جهانی قطر

هم‌اکنون مسابقات جام‌جهانی 2022 قطر درحال برگزاری است. پشت هیجان این مسابقات و زرق و برق استادیوم‌های مدرنی هم‌چون البیت چه می‌گذرد؟

در 21 مه 1904 میلادی فدراسیون بین‌المللی فوتبال (فیفا) با شعار “برای بازی، برای جهان” و با هدف “ایجاد صلح برای جهان با ورزش” بنیان‌گذاری شد. این شعارهای نمایشی پنهان‌کننده‌ی دلایل ایجاد نا‌امنی و جنگ در جهان است. معنی این شعار این است که انسان‌ها ذاتاً موافق صلح و دوستی‌اند و با ورزش می‌توان خشونت غیر ذاتی هم‌چون جنگ را مهار کرد. دیری نپایید که بعد از تعیین چنین هدفی از سوی فیفا جنگ جهانی اول رخ داد و کشور انگلیس (خانه فیفا) با اظهار بی‌میلی از شرکت در مسابقات بین‌المللی با دشمنان اخیر خود از آن کناره‌گیری کرد. خروج انگلیس از فیفا از سال 1928 تا 1946 طول کشید. تأثیر تقابل منافع دولت‌ها خارج از مستطیل سبز در چنین رویدادهایی مشهود است.

باید در نظر داشت که نهادهای مختلف اعم از نهادهای ورزشی و نهادهای غیر ورزشی به صورت یک روزه به وجود نمی‌آیند و حاصل تراوشات مغز انسان‌های خاص نیستند. این نهادها مانند تمام ارکان زندگی انسان‌ها در طول سالیان دراز تکامل یافته و در برهه‌های زمانی مختلف، برآیند شرایط باعث شکل‌گیری چنین نهادهایی می‌شود. هم‌چنین این نهادها بعد از شکل‌گیری متأثر از شرایط و مناسبات موجود خواهند بود. در تاریخ شکل‌گیری و تداوم دو نهاد ورزشی هم‌چون فیفا و کمیته‌ی بین‌المللی المپیک مناسبات موجود تأثیر فراوانی بر این نهادها گذاشته‌اند، به طوری که ذات اهداف اولیه‌ی نمایشی و شعارگونه‌ی آن‌ها هر چه بیشتر آشکار می‌شود.

تأثیر این مناسبات بین‌المللی بر نهادی چون فیفا را می‌توان در مورد اخیرِ جنگ روسیه و اوکراین مشاهده کرد. فیفا، روسیه و نمایندگان باشگاهی روسیه را از شرکت در تمامی رویدادهای فوتبالی از جمله جام‌جهانی و یورو 2024 محروم کرد. در همین راستا بلاروس هم از برگزاری مسابقات خانگی تا اطلاع ثانوی به دلیل همکاری با دولت روسیه محروم شد.

از آغاز به کار فیفا شاهد جنگ‌های مختلف منطقه‌ای و جهانی بوده‌ایم از جمله جنگ جهانی اول و دوم، جنگ ویتنام، جنگ ایران و عراق، جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان. در این جنگ‌ها شاهد اظهار نظرهای سیاسی فیفا آن‌چنان که امروز درباره جنگ روسیه و اوکراین می‌بینیم نبوده‌ایم. فیفا در بحبوحه‌ی جنگ روسیه و اوکراین به یکباره از پوستین خود خارج شد و ماهیت خود را نشان داد. سوال اینجاست مگر مردم افغانستان، ویتنام، عراق و ایران چه تفاوتی با مردم اوکراین دارند که هنگامی که مورد تجاوز نظامی قرار گرفتند فیفا سکوت کرد؟ باید توجه داشت که تصمیمات فیفا در زمینه‌های مختلف با توجه به حمایت حامیان مالی فیفا صورت می‌گیرد. فیفا، فدراسیون فوتبال یونان را به دلیل دخالت‌های سیاسی دولت یونان در فوتبال تعلیق کرد، در سال 2008 تیم ملی فوتبال عراق به دلیل دخالت دولتش در منحل‌کردن فدراسیون فوتبال تعلیق شد. حالا چه اتفاقی افتاده که فیفا علناً در سیاست دخالت می‌کند؟

مناسباتی که در طول یک قرن از شکل‌گیری فیفا بر جهان حکم‌فرماست مناسبات طبقاتی سرمایه‌داری است. در سطح بین‌المللی هم با تضاد بین کشورهای امپریالیستی و دیگر کشورها مواجه هستیم. فیفا نیز مانند کمیته‌ی بین‌المللی المپیک تحت تأثیر مناسبات سرمایه‌داری، نهادی برای پیشبرد منافع سرمایه‌داران است. در سطح بین‌المللی، کشورهایی نظیر آمریکا و انگلستان از نهادی همچون فیفا هم برای پیشبرد اهداف امپریالیستی خود استفاده می‌کنند.

جام‌جهانی فوتبال و سرمایه‌داری

فوتبال به عنوان پرطرفدار‌ترین ورزش زمینه‌ای مناسب برای گسترش سرمایه است. احداث زیرساخت‌هایی هم‌چون استادیوم برای مسابقات و تعبیه‌ی خدمات متناسب با آن هم‌چون حمل‌ونقل، هرساله مقادیر زیادی از سرمایه را به خود جلب می‌کند. کارکرد دیگر  مسابقات فوتبال برای سرمایه‌داران فراهم کردن  زمینه‌ای برای تبلیغات تمام کالاها و افزایش فروش آن‌ها است. علاوه بر این دو کارکردی که مستقیما به منافع اقتصادی مربوط است، مسابقات فوتبال سرگرمی و هیجانی ایجاد می‌کنند که هم‌چون کالای لوکسی پنهان‌کننده‌ی تضادهای طبقاتی است و به تثبیت سرمایه‌داری کمک می‌کند. کادوی لوکس فوتبال یکی از بهترین ابزارها برای کسب سود اقتصادی و برآورده کردن منافع پشت پرده‌ی سرمایه‌داران است.

این کارگران هستند که زیرساخت‌های دنیای ورزش و فوتبال از جمله ورزشگاه‌ها را ایجاد می‌کنند و هم‌چنین نظافت سالن‌ها، حمل و نقل ورزشکاران و … را برعهده دارند. هم‌چنین بخش دیگری از طبقه‌ی کارگر در سطح جهان در کارخانه‌های تولید وسایل و پوشاک ورزشی در حال استثمار شدن‌اند. فیفا هم‌چون دیگر نهادهای ورزشی به دلیل اینکه دارای ماهیت سرمایه‌دارانه است با وجود اعتراضات نهادهای کارگری در قبال استثمار شدید کارگران سکوت کرده و بر استثمار کارگران که توسط حامیان مالی فیفا و سرمایه‌داران میزبان رقابت‌های جام‌جهانی و باشگاهی صورت می‌گیرد پرده‌پوشی می‌کند.

در طول سالیان متمادی که از شکل‌گیری فیفا می‌گذرد. با سکوت معناداری از سوی رؤسای فیفا در قبال اعتصابات و اعتراضات کارگری در قبل و در حین مسابقات جام‌جهانی فوتبال و مسابقات قاره‌ای، کشوری و … مواجه هستیم. در جریان ساخت ورزشگاه‌ها قبل از جام‌جهانی برزیل شاهد مرگ تعداد 12 کارگر به دلیل سقوط از ارتفاع بودیم. در حین ساخت ورزشگاه‌ها و تجهیزات ورزشی قبل از جام‌جهانی برزیل در سال 2014 شاهد اعتصابات و اعتراضات گسترده به دلیل دستمزد ناکافی، حقوق معوقه و … بوده‌ایم؛ از جمله در شهرهای ماراکانا، ریودوژانیرو، سالوادرو، بلوهوریزونته و رسیف. هم‌چنین در سال 2010 در جام‌جهانی آفریقای جنوبی کارگران صنعت برق با 16000 عضو و اتحادیه‌ی کارگران معدن که بزرگ‌ترین اتحادیه‌ی کارگری آفریقای جنوبی است در اطراف ورزشگاه‌ها به دلیل وضعیت نامناسب شغلی خود و پرداخت نشدن حقوق‌ها دست به اعتراض زدند. طبقه‌ی کارگر در آفریقای جنوبی به خوبی متوجه شده بود که برگزاری جام‌جهانی نه تنها به نفع آن‌ها نیست بلکه بار بیشتری را به دلیل برگزاری آن باید متحمل شود.

صرف هزینه‌ی 14 میلیارد دلاری از سوی دولت برزیل برای ساخت ورزشگاه‌ها و هزینه‌های مرتبط با جام‌جهانی 2014 در مقابل عدم تأمین بودجه‌ی حمل و نقل، بهداشت، آموزش، مسکن و دستمزدهای مناسب برای کارگران واقعیت را برای کارگران آشکار کرده بود. در آن زمان هزینه‌ی بلیط مسابقات از 300 دلار تا 6000 دلار متغیر بود در حالی که دستمزد ماهانه‌ی کارگران برزیلی کمتر از 215 دلار بود. در نتیجه غایب مسابقات کارگرانی بودند که سازندگان این زیرساخت‌ها بودند.

در 3 ماه مانده به برگزاری جام‌جهانی در قطر، کارگران مهاجر حاضر در پروژه‌های جام‌جهانی به دلایل 1. ساعت کار طولانی 2. کم بودن میزان دستمزد 3. تأخیر در زمان پرداخت 4. گرانی زندگی اعتصاب کردند. در پی این اعتصاب، تعداد 60 کارگر به دلیل اعتراض برای حقوق معوقه‌ی خود بازداشت شده و تعدادی از این کارگران از قطر اخراج شدند. برگزارکنندگان جام جهانی قطر، کارگران را از خانه‌های خود در آستانه‌ی جام‌جهانی اخراج کرده‌اند. محل خواب این کارگران سنگفرش خیابان‌های قطر شده است. در یکی از ساختمان‌های منطقه المصوره دوحه که ساکنان آن می‌گویند، 1200 نفر در آن زندگی می‌کردند، مقامات قطری حدود ساعت 8 شب به کارگران گفتند که تنها 2 ساعت فرصت دارند تا آنجا را ترک کنند. آن‌ها گفتند که مقامات قطر ساعت 10:30 برگشتند و همه را به زور بیرون کردند و درها را قفل زدند طوری که تعدادی از کارگران نتوانستند وسایلشان را جمع کنند.

طبق گزارش تحقیقی منتشر شده توسط روزنامه‌ی گاردین انگلیس از سال 2010 تا سال 2020، 6500 کارگر مهاجر از کشورهای هند، بنگلادش، پاکستان، نپال و سریلانکا در قطر جان باختند. رسانه‌های قطر این میزان از مرگ‌ومیر را تکذیب کردند و بسیاری از این آمار را حاصل مرگ طبیعی اعلام کردند. سازمان بین‌المللی کار (ILO) طبق آمار منتشر شده بسیاری از این مرگ‌ها را حاصل تنش گرمایی در حین کار توصیف کرده است. طبق آمار ILO در سال 2020، حداقل50 نفر جان خود را از دست دادند و بیش از 500 نفر زخمی شدند.[1]

قطر دارای نیروی کار مهاجری نزدیک به 2 میلیون نفر است که تقریبا 95 درصد از نیروی کار و دو سوم از جمعیت آن را تشکیل می‌دهد. دلالان جذب‌کننده‌ی کارگران به قطر، با ایجاد چشم‌انداز دروغین حقوق بالا، کارگران بسیاری را به ازای دریافت 1000 تا 3000 دلار هزینه‌های استخدام و معرفی آن‌ها به پیمانکاران قطری راهی این کشور کردند. بسیاری از این کارگران در بدو ورود برای پرداخت هزینه‌های استخدام مجبور به دریافت وام‌هایی ‌شدند که بخش زیادی از دستمزد کارگران تا مدت‌ها صرف بازپرداخت اقساط آن می‌شد.

قوانین مربوط به کارگر و سرمایه‌دار در قطر در سال‌های اخیر در چند مرحله تغییر کرده است. آخرین تغییر مربوط به سال 2020 بود که در اثر آن مواردی از نظام کفالت[2] به لحاظ قانونی لغو گردید. نظام کفالت پیش از آن تنظیم‌کننده‌ی روابط کارگر و سرمایه‌دار در قطر و کشورهای دیگری از حوزه‌ی خلیج فارس بود. مهم‌ترین ماده‌ی مورد بحث در این نظام، زنجیر کردن کارگر به کارفرمای خود بود که تغییر شغل و ترک کار را برای کارگران ناممکن می‌کرد. پس از میزبان شدن قطر در جام‌جهانی، عدم وجود حداقل‌های قانونی برای کارگران در جلوی دیدگان قرار گرفت. فشار اتحادیه‌های کارگری بین‌المللی به سازمان بین‌المللی کار و اعتراضات کارگران مهاجر، در زمینه‌ی برگزاری جام‌جهانی به تدریج تغییراتی را به وجود آورد.

پس از این تغییرات، در سطح تصویب قانون کنترل بیش از حد کارفرمایان به کارگران لغو گردید. بر این اساس دریافت هزینه‌های استخدام از کارگران مهاجر غیرقانونی اعلام شد. هم‌چنین در صورتی که کارگران درخواست تغییر شغل یا خروج از کشور را از دوماه قبل اعلام کرده باشند، این امکان برایشان فراهم می‌شود. در سطح اجرای قوانین شرایط مقداری متفاوت است. کماکان برخی کارفرمایان با متهم کردن کارگران به فرار بر سر تغییر شغل آن‌ها مانع ایجاد می‌کنند. بر طبق گزارش‌های ILO نیز با وجود غیرقانونی شدن دریافت هزینه‌های استخدامی هنوز 54 درصد از کارگران مهاجر چنین هزینه‌هایی را به دلالان می‌پردازند. دولت قطر سیاست کاستن از تعداد کارگران مهاجر را در ماه‌های منتهی به جام‌جهانی اتخاذ کرد. در این میان برخی کارگران دستمزد معوقه‌ی 6 ماهه داشتند و کارفرما تنها با پرداخت بخشی از این دستمزد به کارگران آن‌ها را راهی کشورهای خود کرد.[3]

سوالی که ایجاد می‌شود این است که چرا رسانه‌هایی چون گاردین و یا دیگر رسانه‌های غربی که خود مدافع سرسخت نظام سرمایه‌داری‌اند، در قضایای مربوط به کارگران قطر به افشاگری با شیوه‌های خود پرداختند؟ سرمایه‌ی قطری به عنوان رقیبی جدی  در سالیان اخیر پیش‌روی می‌کند. این پیش‌روی را در ورزش فرانسه از طرف سازمان سرمایه‌گذاری قطر(QIA[4]) و مالکیت صد درصدی آن بر باشگاه پاری‌سن‌ژرمن می‌بینیم. میزان قسمتی از سهام این شرکت در صنایع مختلف به شرح زیر است:

گروه فولکس واگن(17%)، رویال داچ شل(3%)، توتال فرانسه (4%)، بانک انگلیسی بارکلیز (%7/12)، بورس لندن (%4/15)، میراماکس فیلمز(%100) و … .[5]

قانون نخست سرمایه در رقابت، برابری در استثمار نیروی کار است و زمانی که رقیب این چنین پیشروی کرده است، سرمایه‌داران غربی نیز با اهرم حقوق بشر و سازمان‌هایی هم‌چون ILO در جهت تحقق برابری در شرایط استثمار نیروی کار اقدام می‌کنند؛ شرایطی که حداقل‌هایی مانند تعیین حداقل دستمزد و داشتن قراردادکار متعارف را تضمین می‌کند.

گای رایدر[6]،  مدیر کل ILO می‌گوید« قطر متعهد شده است که به کارگران آزادی و حمایت بیشتری اعطا کند و همین‌طور قدرت انتخاب بیشتری را به کارفرمایان بدهد. ما در حال مشاهده‌ی این هستیم که زمانی‌که دولت، کارفرما و کارگران با ILO همکاری می‌کنند، چه دستاوردی خواهیم داشت.»[7] این نقل قول نشانگر ماهیت ILO است که با راهکارهای خود اعتراضات علیه نابسامانی‌های وضعیت کارگران را به اهرمی برای توسعه‌ی سرمایه‌داری تبدیل می‌کند.

دولت قطر نیز با انجام اصلاحات مورد نظر به این تغییرات قانونی پس از مقاومت‌های اولیه خوشامد می‌گوید. یوسف محمد آل عثمان، وزیر کار و امور اجتماعی قطر می‌گوید«دولت قطر متعهد به ایجاد یک بازار کار مدرن و پویا است. در مسیر چشم‌انداز 2030 قطر، این قوانین جدید نقطه‌ی عطفی است و به طور مساوی به کارگران، کارفرمایان و ملت نفع خواهد رساند.»[8]  اینگونه است که در نبودِ مبارزه‌ی آگاهانه و متشکل طبقه‌ی کارگر در سطح ملی و جهانی، اعتراضات کارگری در روند گسترش و پیش‌روی سرمایه‌داری جذب می‌شوند.    

بایستی  عینک تحلیل طبقاتی را در مشاهده‌ی رویدادهای ورزشی به چشم زد و این نکته را مدنظر قرار داد که آیا جامعه‌ی جهانی بدون نهادی ورزشی نابود می‌شود و یا بدون کار کارگران و زحمت‌کشان.  به عبارت دیگر بدون ساخت ورزشگاه‌ها و تجهیزات ورزشی در کارخانه‌ها و مکان‌های تولیدی چگونه ورزشکاران می‌توانند به نمایش حرکات خود بپردازند. کارگران باید ورای مسابقات جام‌جهانی قطر هم‌سرنوشتی خود را با کارگران نپالی، هندی، فیلیپینی، سریلانکایی، پاکستانی و کنیایی ببینند که زندگی آن‌ها هزینه‌ی زرق و برق استادیوم‌های فوق مدرن قطر شده است.


[1]  https://www.ilo.org/infostories/en-GB/Stories/Country-Focus/world-cup-qatar#osh-challlenges

[2] KAFALA system (نظام الکفاله)

[3] https://www.ilo.org/infostories/en-GB/Stories/Country-Focus/world-cup-qatar#osh-challlenges

[4] Qatar Investment Authority

[5] https://economic.mfa.gov.ir/portal/newsview/617890

[6] Guy ryder

[7] https://www.ilo.org/beirut/countries/qatar/WCMS_754391/lang–en/index.htm

[8] https://www.ilo.org/beirut/countries/qatar/WCMS_754391/lang–en/index.htm

مطالب مرتبط

من ایمان، 9 ساله کارگری مهاجر در تهران خواهم ماند.
مبارزه‌ی طبقاتی در برزیل 2014
دربارۀ امارات و حسرت «چی بودیم چی شدیم!»