درد و رنج واقعی پرستاران چیست؟

نگاهی به اعتصاب بزرگ پرستاران

پرستاران

پرستاران یکی از مهم ترین اقشار زحمتکش اجتماع هستند که همواره به دلیل شرایط سخت و زیان آور شغلی‌‌شان در صف مقدم اعتراضات صنفی و معیشتی بوده‌اند و در این سالها همیشه اخبار اعتراضات‌شان به گوش اجتماع رسیده است. پرستاران هم به صورت خودجوش و توده‌ای و هم در قالب تشکل‌های خودشان شامل نظام پرستاری و خانه‌ی پرستار برای احقاق حقوق‌شان مبارزه کرده‌اند. میزان استقلال و توده‌ای بودن این تشکل‌ها خود جای بحث و بررسی جامع دارد اما اعتراضات پرستاران و ریشه‌هایی که وضعیت آنها از آن بر می‌خیزد علل مشخص و علمی دارد که تمام مزدبگیران جامعه با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. بنابراین واکنش حاکمیت سرمایه‌داری به آنها مشابه است: سرکوب اعتراضات صنفی و معیشتی، ساماندهی تشکیلات موازی با تشکل مستقل آنها و نفوذ در تشکل توده‌‌ای‌شان، گاهی عقب نشینی های قطره چکانی و سپس با سیاست‌های جدید، بازپس گیری هرآنچه ظاهرا به آنها داده شده است. وقیح‌ترین این رفتار حاکمیت را می‌توان زمانی دید که پرستاران با وجود تمام سرکوب‌های مطالبات‌شان در سال‌های اخیر، در جنگ تحمیلی اسراییل، از وظایف و تعهدشان نسبت به اجتماع دست نکشیدند و طی فراخوانی برای امداد‌رسانی و کمک به آسیب‌دیدگان جنگ ۱۲ روزه‌ی ایران و اسراییل، اعلام آمادگی کردند[1]. در این فراخوان حتی دانشجویان و بازنشستگان هم حضور داشتند. اما درحین  همان ۱۲ روز، تعدادی از پرستاران که در اعتراضات صنفی ۱۴۰۳ شرکت داشتند، برای تشکیل پرونده‌ی قضایی احضار شدند[2]. درمورد اعتراضات و اعتصاب سال ۱۴۰۳ به تفضیل سخن خواهیم گفت، اما در مورد اتفاق اخیر باید بیشتر گفت و تامل کرد.

در جنگ بین ایران و اسراییل، تصوراسراییل بر این بود که با شروع حملات و غافلگیری نیروی نظامی ایران از ترورها، اعتراضات در ایران جرقه بخورد و تبدیل به شورش‌های اجتماعی بشود تا شاید با یک سلسله جنگ‌های داخلی جامعه‌ی ایران از هم بپاشد. اما این اتفاق نیفتاد. برای مثال، پرستاران ایران با وجود تمام سرکوب‌های مزدی و معیشتی‌ و مطالبات صنفی‌شان توسط دولت سرمایه‌داری، در قبال جنگ موضع درست را انتخاب کردند. همانطور که اشاره شد، آنها طی فراخوانی خود را جهت امداد و درمان داوطلبانه به آسیب‌دیدگان جنگ ساماندهی کردند و به دلیل شرایط جنگی با فداکاری، شیفت‌های لانگ ( شیفت‌های بلند ۱۲ تا ۲۴ ساعته) و کار طاقت‌فرسا را پذیرا شدند. اما حاکمیت حتی در شرایط جنگی و با وجود خطر فروپاشی اجتماعی دست اندر کار سرکوب آنها بوده و هست. در بعضی موارد معوقات مزدی پرستاران به ۸ ماه رسیده است[3] و آنها به دلیل اعتراضات صنفی احضار می‌شوند. توده‌ها در برابر جنگ با اسراییل مقاومت کردند، اما حاکمیت همچنان به سیاست سرکوب آنها ادامه می‌دهد. جمهوری اسلامی حتی در حین جنگ در حال تدارک انتخاب مدنی‌زاده، فردی با عقاید بازار آزادی و ضدکارگری، به عنوان وزیر اقتصاد بود. در چند روز اخیر نیز میدری وزیر کار، بدون تعلل، درخواست نمایندگان کارگری شورای اسلامی کار را برای تشکیل دوباره‌ی شورای عالی کار جهت افزایش مجدد مزد مطابق با تورم رد کرد. در چنین شرایط جنگی که به سر می‌بریم و هیچ اطمینانی به ادامه‌ی توقف جنگ نیست، ادامه‌ی سیاست‌های سرکوب جمهوری اسلامی در قبال توده‌های مردم و طبقه‌ی کارگر اقداماتی اسرائیلی‌تر از خود اسرائیل است. جمهوری اسلامی با سرکوب خواست‌های معیشتی و ممانعت از تشکیل اتحادیه‌ها و سندیکاهای مستقل کارگری، خود قدم در راه فروپاشی اجتماعی در ایران بر می‌دارد و راه را برای تجاوز امپریالیسم باز می‌کند. حاکمیت جمهوری اسلامی گویی فقط در برابر خواست‌هایی مانند حجاب کوتاه می‌آید و از ناراضیان «به اصطلاح طبقه‌ی متوسط» به دلیل رفتارهای سابق‌اش عذرخواهی می‌کند اما در قبال مطالبات و خواست های طبقه‌ی کارگر و توده‌ها سیاست سرکوب را ادامه می دهد تا اجتماع به سمت انهدام اجتماعی و تسلط امپریالیسم سوق داده شود. زین پس سیاست های سرکوب توده‌ای حاکمیت در برابر خواست های معیشتی و استقلال طبقاتی طبقه‌ی کارگر مصداق بارز سیاست اسرائیلی و امپریالیستی است.

 اما به بحث پیش بازگردیم. در سال ۱۴۰۳ از تاریخ ۱۵ مرداد ماه به مدت حداقل ۱۰ روز، ۹۰ درصد از پرستاران بیمارستان‌های دولتی شهر شیراز اعتصاب کردند. دامنه‌ی اعتصاب گسترده شد و به شهرهای دیگری مثل مشهد، تهران، کرج،کاشان، کرمانشاه و … سرایت کرد. چنانکه دبیر نظام پرستاری اشاره می‌کند، چنین اعتصابی در تاریخ کشور بی‌سابقه بوده است؛ دبیرکل خانه‌ی پرستار در مصاحبه با روزنامه‌های دولتی می‌گوید: «تاکنون اعتصاب پرستاران بی‌سابقه بوده، آنها تجمع‌ و اعتراضات زیادی داشته‌اند، گاهی ممکن بود که بخشی را تعطیل کنند و چند ساعتی دست از کار بکشند یا خارج از شیفت اعتراضاتی داشته باشند اما اینکه کار را متوقف کنند و در اعتراض به محقق نشدن مطالبات‌شان چندین روز در خانه بمانند، اولین باری است که اتفاق می‌افتد.»[4]

اعتصاب در بیمارستان‌ها از روز شنبه ۱۳ مرداد شروع شد اما در روز دوشنبه به اوج خود رسید و در بیمارستان‌های رجایی، نمازی، فقیهی، چمران، قلب‌الزهرا، امیر، زینبیه و شوشتری فراگیر شد[5]. برخی از این بیمارستان‌ها بزرگ هستند، مثل بیمارستان رجایی که ۶۰۰ تخت‌خوابی است، یا بیمارستان نمازی که هزارتخته است و بیمارستان فقیهی که ۷۰۰ تخت دارد. به گفته‌ی خود پرستاران معترض، این اعتصاب کاملا خودجوش بوده و هیچ رهبری نداشته است. پرستاران خود با هم توافق کرده و هماهنگی جهت اعتصاب را انجام داده‌اند[6]. اما حاکمیت چنین اعتقادی نداشت و به دنبال لیدر اعتراضات بود. محسن حاتمی، فعال صنفی پرستاران در شیراز است و گفته بود که پرونده‌ی پرستاران به پلیس داده شده و آنها را به‌طور مداوم تهدید می‌کنند. امنیتی کردن این ماجرا، از نظر او مشکلی را حل نمی‌کند: «ما در شیراز ۱۵ هزار پرستار داریم، هنوز نشنیده‌ایم کسی را دستگیر کرده باشند اما به‌طور مرتب با آنها تماس می‌گیرند و در گروه‌ها اعلام می‌کنند اخراج‌تان می‌کنیم و برایتان پرونده امنیتی تشکیل می‌دهیم. شما اغتشاشگر هستید.»[7]در این مدت پرستاران معترض با تماس‌های متعدد نیروهای امنیتی، تهدید به اخراج و تشکیل پرونده‌های امنیتی مواجه شدند. رئیس دانشگاه شیراز نیز اعلام کرد که تمام پرستاران معترض اخراج خواهند شد[8]. اتاق‌های عمل و بخش‌های دیگر تعطیل شدند و بیمارستان‌ها برای جبران نیرو دست به دامان بیمارستان‌های تهران، ارتش، ماماها، سربازان سلامت و دانشجویان پرستاری شدند[9]. این‌بار اما همه‌ی پرستاران شیراز اعتصاب کرده بودند؛ پرستاران رسمی، طرحی، قراردادی و شرکتی. در حالی که در تجمعات و اعتراضات قبلی اغلب معترضان از نیروهای رسمی بودند.

پس از گذشت بیش از ۱۰ روز اعتصاب و درخواست پرستاران برای حل مشکلات‌شان، و درخواست‌هایی چون حضور شخص پزشکیان در شیراز برای پاسخگویی و یا برکناری مدیران و روسای علوم پزشکی، اعتصاب بدون دست‌یابی به هیچ‌یک از خواست‌هایش پایان یافت. ابتدا اعتصاب به خاطر حضور یافتن نیروهای فراخوانده شده از دیگر شهرها و نیروهای ارتش در محل کار کمرنگ شد. سپس  با مقاومت سخت علوم پزشکی در برابر خواسته های آنان و نادیده گرفتن چنین بحرانی، معترضان نا‌امید شدند و کم کم به کار بازگشتند. روال عادی بیمارستان‌ها از سر گرفته شد تا اینکه در نهایت، اعتصاب کاملاً در هم شکسته شد. این اعتصاب به اهدافش نرسید و علل آن حتماً قابل بررسی و تأمل است، اما آیا می‌توان خود چنین تجربه‌ای را برای پرستاران  یک دستاورد واقعی به حساب آورد؟ چنین تجربه‌ای قطعاً بسیار ارزشمند است و تا مدت‌ها در ذهن همه‌ی پرستاران اعتصابی یا غیراعتصابی باقی خواهد ماند.

از این اعتراض و اعتصاب بزرگ چه چیزهایی می‌توان آموخت؟

پرستاران همواره با این تابو مواجه بوده‌اند که ترک محل کار، خیانت به انسانیت و به  بیماران آرمیده در تخت‌های بیمارستان است و اگر بیماری آسیب ببیند، مسئول اول و آخر آن، پرستاری است که وظایفش را به خاطر اعتراض رها کرده است. این اولین بار بوده است که پرستاران بر این تابو غلبه کردند و دست به چنین اعتصابی زدند. اعتصاب چندین روزه‌ی پرستاران، دولت را با بحران جدی مواجه کرد، چرا که در حین اعتصاب، بیمارانی وجود داشتند که نیازمند رسیدگی فوری بودند. این وضعیت حداقل برای چند روز چنان تأثیری داشت که دولت مجبور شد با هزینه‌ی سیاسی و مالی، نیروهای دیگری را جایگزین پرستاران کرده تا وضعیت را آرام کند. این تجربه باعث خواهد شد که پرستاران برای جلوگیری از در هم شکسته شدن اعتصاب‌شان، به جز صرف همکاری با هم و دست کشیدن از کار، تمهیدات دیگری هم بیندیشند. آنها یاد گرفتند که دولت و کارفرما با ترفندهای بسیاری می توانند اعتصاب آنها را بی اثر کنند، بنابراین آمادگی و برنامه‌ریزی برای چانه‌زنی و مذاکره با نیروهای اعزامی از طرف دولت توسط نمایندگان پرستاران و توضیح درد و رنج‌شان به آنها و جلب همکاری‌شان، می‌تواند ‌مؤثر باشد. همچنین اعتصاب باید به شکل حضور در محل کار و دست کشیدن از کار باشد و نه ترک کار و در خانه ماندن. همین شکل اعتصاب کمک می‌کند که پرستاران با یکدیگر همدل‌تر و متحدتر شوند، هماهنگی بین‌شان قوی‌تر شود و تجربیات به راحتی منتقل شود و اعتصاب آنها در جلوی چشم مردم حاضر در بیمارستان اتفاق بیفتد، این‌ها باعث می‌شود اثر اعتراض آنها دو چندان شود. همچنین این روش باعث می شود که به دلیل حضورشان در محل کار، بتوانند با نیروهای جایگزین که دولت می آورد مذاکره کنند و همانطور که گفته شد حمایت آنها را هم جلب کنند. همچنین پرستاران از این اعتصاب آموختند که مانع سختی در برابرشان وجود دارد که حاضر است بیماران در کشور دچار رنج و مرگ‌ومیر بشوند، هزینه های مالی و سیاسی بکند، اما مطالبات پرستاران را نادیده بگیرد. پس باید به فکر طولانی شدن اعتصابات خود باشند و چیزی شبیه به صندوق اعتصاب آماده کنند. آنها باید هنر اعتصاب را بیاموزند و یاد بگیرند که کباده‌ی اخلاقیات مسلط را کشیدن، فریب حاکمیت سرمایه‌داری برای تحمیق آنهاست و هر مبارزه‌ای هزینه‌ای دارد. گویی که اخلاق، فقط برای رعایت توسط پرستاران وجود خارجی دارد و وقتی نوبت به دولت سرمایه‌داری می‌رسد، پشیزی هم ارزش ندارد و دود می‌شود و به هوا می‌رود. همه‌ی این آموزه‌ها باید گردآوری شده و منتشر شوند تا به شکل تجربیات مبارزات پرستاران به تمام پرستاران قابل انتقال باشد. از همین‌جاست که اهمیت تشکل‌های آنها و میزان استقلال و توده‌ای بودن‌شان محرز می‌شود. پرستاران باید خودشان توده‌ای بودن و مستقل بودن تشکل‌های موجودشان را پایش کنند تا در صورت امکان آنها را اصلاح و در صورت عدم امکان، آماده‌ی تشکیل اتحادیه‌ی مستقل خود بشوند تا بتوانند مبارزات‌شان را پیش ببرند.

اما خواست‌های پرستاران در طول این اعتصاب چه بود؟

خواست‌های پرستاران، مشکلاتی همیشگی بودند که با بدتر شدن وضعیت معیشتی مزدبگیران کشور تشدید شده و آنها را هم دچار فلاکت کرده است: میزان کم دستمزد و معوقات مزدی، عدم پرداخت فوق‌العاده‌ی نوبت‌کاری و سختی کار، اضافه‌کاری اجباری با مزد ناچیز، شیفت‌ها و اضافه‌کاری‌های اجباری، عدم اجرای طرح تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری و …اما اعتراضات پرستاران علل واقعی و مشخصی دارد که جدای از منطق توضیحی دولت سرمایه‌داری و اقتصاد سیاسی لیبرالی‌اش، قابل طرح و بحث هستند. ما می‌کوشیم که در این نوشتار علل ریشه‌ای مشکلات پرستاران را جدای از منطق سرمایه‌دارانه‌ی دولت و بر طبق واقعیت مادی زندگی مزدبگیران بررسی کنیم.

دستمزد ناچیز در برابر کار سخت و طاقت فرسا

به نظر می‌رسد اصلی‌ترین مشکل پرستاران، دستمزد ناچیزی است که ایشان به ازای یک ماه کاری دریافت می‌کنند. کار پرستاران نوبتی (شیفتی) است و آنها روزهای تعطیل جمعه و یا تعطیلات هم کار می‌کنند. بدین شکل که آنها به صورت نوبتی، ۲۴ ساعت یک شبانه‌روز در بیمارستان را پر می‌کنند و روزی در ماه نیست که بیمارستان خالی از پرستار باشد. بنابراین کار یک پرستار شامل نوبت‌های روزکاری، عصرکاری، شب‌کاری در قالب شیفت‌های لانگ و عدم وجود تعطیلی رسمی است. شیفت لانگ  به معنی شیفت‌های ۱۲ ساعته، ۱۶ ساعته و حتی بیشتر است. دستمزد خالص یک پرستار با کسر بیمه و مالیات، بدون اضافه‌کاری و بدون فوق‌العاده‌ی نوبت‌کاری ماهانه حدودا به ۱۵میلیون تومان می‌رسد. به این مبلغ اضافه‌کاری و شیفت‌های لانگ هم اضافه می‌شود که نهایتاً به ۱۸ میلیون تومان در ماه می‌رسد.

این مقدار دستمزد، در ازای کاری پرداخت می‌شود که سختی‌های بسیاری دارد. جدای از ماهیت سخت این شغل، پرستاران به دلایل مختلف از جمله جبران دستمزد پایین و جبران کمبود نیروی کار در بیمارستان‌ها مجبور به کار در شیفت‌های بلند (لانگ)، شب‌کاری‌های پشت سر هم و شب‌بیداری، سر کار آمدن در روزهای تعطیلی رسمی و جمعه می‌شوند. می‌دانیم که در قانون کار ایران، تحمیل اضافه‌کاری و ساعت‌های کاری بالای ۱۲ ساعت در شبانه‌روز غیرقانونی است. اما این مقدار کار به امری معمول در شغل پرستاری تبدیل شده است و بدتر آنکه، اضافه‌کاری‌های انجام شده بر طبق ضریب قانون کار یعنی ۱.۴ محاسبه نمی‌شوند و باز هم به شکل سلیقه‌ای پرداخت می‌شوند. بدتر از بدتر آنکه، اضافه‌کاری‌هایی که در شیفت شب واقع می‌شوند اصلاً با ضریب ۳۵ درصد محاسبه نمی‌شوند و به شکل اضافه‌کاری در ساعات معمول روز و همانطور که گفته شد، به شکل سلیقه‌ای و خلاف قانون پرداخت می‌شود.

همچنین طبق قانون، دستمزد شغل نوبت‌کاری دارای ضریب است. بدین ترتیب که  شغل پرستاری چون کارش در نوبت‌های صبح، عصر و شب واقع می‌شود ۱۵ درصد بر مزد پایه به عنوان فوق‌العاده‌ی نوبت‌کاری اضافه خواهد شد. اما این مبلغ به پرستاران پرداخت نمی‌شود و مبلغی ناچیز به شکلی باز هم سلیقه‌ای به عنوان فوق‌العاده به آنها پرداخت می‌شود.

باید بدانیم که چنین شکل پرداخت‌های غیرقانونی مختص به شغل پرستاری نیست و در بسیاری از کارگاه‌ها و کارخانه‌های ایران به وفور اتفاق می‌افتد. اکثریت مزدبگیران در ایران با این مشکلات پرداخت مزد دست و پنجه نرم می‌کنند و پرستاران نیز از این مصائب مستثنی نیستند. اگر از حداقل مزد پایه که هر سال توسط شورای عالی کار تعیین می‌شود و ستمی آشکار در حق مزدبگیران است چشم‌پوشی کنیم (سبد معیشت طبق آخرین محاسبات نمایندگان شورای اسلامی کار ۲۵ میلیون تومان اعلام شده است، در حالی که کارگران اعتقاد دارند مبلغ واقعی ۵۰ میلیون تومان است[10]) مزد کارگران نوبت‌کاری که اضافه‌کاری در ماه نیز انجام می‌دهند حداقل ۲۳ میلیون تومان خواهد بود.این بدین معناست که یک مزدبگیر نوبت‌کار، برای رسیدن به نزدیکی سبد معیشت جعلی معین شده از سوی سرمایه‌داران و دولت‌شان، باید حداقل ۱۲۰ ساعت اضافه‌کاری در شیفت‌های شب و روز انجام دهد.

با فرض حقوق پایه سال ۱۴۰۴ و میانگین اضافه‌کاری در روز و شب و ۱۲۰ ساعت در ماه (به گزارش پرستاران و اعتراضات‌شان) حقوق کل برابر است با:

  • مزد اضافه‌کاری در روز 
  • مزد اضافه‌کاری در شب
  • ضریب فوق العاده نوبت کاری

۴۳۲۹۵ × ۱/۴ × ۶۰ = ۳۶۳۷۶۸۰
۴۳۲۹۵ × ۱/۷ × ۶۰ = ۴۴۱۶۰۹۰
۴۳۲۹۵ × ۰/۱۵ = ۲۰۲۳۶۴۵

جمع حقوق = حقوق پایه + مجموع اضافه‌کاری + فوق‌العاده‌ی نوبت کاری (بدون نظر گرفتن فوق‌العاده‌ی سختی کار)

۱۳۴۹۰۹۶۸ + ۲۰۲۳۶۴۵ +‌۴۴۱۶۰۹۰ +‌ ۳۶۳۶۷۸۰ = ۲۳۵۶۷۴۸۳

علاوه بر این، خود ماهیت و کیفیت شغل پرستاری نیز دشوار است. شغل پرستاری شامل مراقبت و نگه‌داری از انواع بیماران در انواع مختلف بخش‌های عفونی و غیرعفونی،  بخش آی سی یو و سی سی یو، بخش زنان و زایمان، سوختگی و …  است. کار پرستاری برای هر پرستار در طول زندگی‌اش ملازم است با بیماری‌هایی چون واریس، ساییدگی‌های شدید مفاصل زانو و کمر، دیسک کمر و گردن،  تنگی کانال نخاعی و تنگی کانال عصب مچ دستان، افسردگی و اضطراب و … . دلیل بروز چنین بیماری‌هایی در مشاغل پرستاری و بهیاری، سر پا ایستادن در ساعت‌های طولانی، خم و راست شدن تکراری جهت انجام خدمات پرستاری بر سر بالین بیماران، پر کردن مداوم فرم‌های عریض و طویل کاغذی و مجازی پرونده‌ی بیماران و گزارش های درمانی برای بیمارستان و پزشکان، بیدار ماندن‌های طولانی مدت شبانه، فعالیت در بخش‌های دارای اشعه،  بودن در معرض بیماری‌های مسری یا عفونی، بودن در معرض وسایل جلوگیری و پیشگیری کربنی و پلاستیکی و … است. در کنار چنین سختی کار معمول، در موارد شیوع اپیدمی‌ها و بحران‌های اجتماعی خطرات بزرگ‌تر و وسیع‌تری گریبان‌گیر آنهاست. باید در نظر داشت که بسیاری از پرستارانی که به شکل شرکتی قرارداد دارند، در صورت بروز آسیب یا حادثه‌ی کاری که ممکن است منجر به از کار افتادگی آنها شود، کاملاً بی دفاع هستند. با این شمای مختصر روشن می‌شود که چگونه مشکلات مختلف حوزه‌ی کار از سرکوب مزدی گرفته تا شکل قراردادهای موقت،کمبود نیروی کار و … به شکل دومینو روی سر هم خراب می‌شوند و یکدیگر را در فلاکت نیروی کار تقویت می‌کنند. گزارش زیر که در ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ در روزنامه‌ی هم‌میهن منتشر شده در این مورد قابل تأمل است:

«پرستار حدود ۱۵ سال سابقه‌ کار دارد و پیش از استعفای دسته‌جمعی، تصمیم گرفته بود این بیمارستان را ترک کند: «بیشترین مسئله‌ای که گروه پرستاری با آن درگیر است مربوط به مسائل معیشتی می‌شود. حقوقی که آنها دریافت می‌کنند برای گذران زندگی سخت است، این افراد مجبورند در دو یا سه مرکز درمانی کار کنند. سال ۹۶-۹۵ که حقوق ما حدود سه میلیون تومان بود، قیمت دلار ۳۵۰۰ تومان بود، در آن دوره بسیاری از همکاران می‌توانستند با کار کردن در دو مرکز یا با حقوق یک زوج و کمک وام، یک خانه یا ماشین بخرند، اما حالا دیگر امکانش وجود ندارد. در این شرایط حتی گروه پزشکی هم مشکل دارند.

او تاکید می‌کند که اعتراضات اخیر، جنبه سیاسی ندارد و تمام همکاران به‌دنبال حقوق خودشان هستند: «در دوران کرونا مرکز ما بیمار کرونایی پذیرش می‌کرد و این بیماران به بخش ارجاع داده می‌شدند. آمار مرگ‌ومیر بالا بود و همه می‌ترسیدند، اما با وجود این شرایط کار خودمان را انجام می‌دادیم و ترک کار نکردیم.

پرستار می‌گوید که حقوقش با ۱۵ سال سابقه کار، درمجموع ۱۵ میلیون تومان است: «تعرفه یک‌ساعت اضافه‌کاری پرستاران بسیار پایین است، مثلاً این تعرفه برای پرستارانی که استخدام دانشگاه علوم‌پزشکی هستند، بین ۱۸ تا ۲۸ هزار تومان است؛ یعنی من اگر ۱۰ ساعت اضافه‌کاری داشته باشم درنهایت ۲۵۰ هزار تومان بابت آن دریافت می‌کنم که با آن نمی‌شود حتی یک‌کیلو گوشت خرید.»

کمبود نیروی کار

در ایران سالانه هزاران دانشجوی پرستاری و بهیار پذیرش و آموزش داده می‌شوند. تقریباً به همین تعداد نیز نیروی کار فارغ‌التحصیل وارد بازار کار می‌شوند. با این وجود همواره صحبت از کمبود نیروی پرستار وجود دارد و متعاقب آن اضافه‌کاری اجباری توسط دولت به عنوان راه‌حل این بحران اعمال می‌شود. اما بیایید این ادعای کمبود نیروی کار پرستاری را بررسی کنیم زیرا این ادعا فریبی بزرگ در خود پنهان کرده است. این فریب چیست؟

نظام سلامت ایران در حوزه‌ی پرستاری و حتی سایر مشاغل علوم پزشکی شامل سه مشخصه‌ی اساسی است:

  • عدم استخدام رسمی و کافی نیروی کار پرستار و بهیار (و سایر مشاغل علوم پزشکی)
  • عدم ساخت مراکز بهداشت و درمان و مراقبت عمومی جدید، متناسب با رشد جمعیت و نیاز اجتماع
  • سرکوب مزدی شدید

دولت نه بیمارستان می‌سازد و نه سرای سالمندان، درمانگاه، خانه‌ بهداشت و … و نه نیروی کافی با امنیت شغلی برای اداره‌ی آنها استخدام می‌کند و حتی به نیروهای استخدامی هم حقوق کافی نمی‌دهد. این مسئولیت‌ها به حال خود رها و به بخش خصوصی و بازار آزاد سپرده شده است.

در واقع دولت برای کاهش هزینه های خود، مسئولیت‌های اجتماعی‌اش را رها کرده است. استخدامی‌ها ناکافی هستند، همان‌ها هم تحت قرارداد‌های موقت شرکتی و پیمانی شرکت‌های خصوصی استخدام می‌شوند و هم دولت و هم بخش خصوصی مزد و مزایایشان را سرکوب می‌کنند. حتی ظرفیت پذیرش آزمون‌های استخدامی پرستاری تکمیل نمی‌شوند و پرستاران به دلیل سرکوب مزدی شدید از کار طاقت‌فرسای پرستاری دوری می‌کنند[11]. سیاست کلی نظام سلامت ایران، نه در جهت حفظ سلامت و کرامت بیماران است و نه در جهت به کارگیری شرافتمندانه‌ی نیروهای آموزش‌دیده برای این هدف. نظام سلامت ایران در جهت کوچک‌سازی دولت،کاهش هزینه‌ها و افزایش سود بخش خصوصی پیش می‌رود و همین سیاست کلی باعث مصائب فراوان هم برای بیماران و هم برای پرستاران شده است.

تنها پس از آنکه دولت به شکلی واقعی به وظیفه‌ی خود یعنی ساخت بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها، نقاهت‌گاه‌ها، خانه‌های سالمندان و … متناسب با جمعیت و نیاز جامعه عمل کند، پس از آنکه برای این اماکن عمومی و ضروری نیروهای کافی متناسب با تعداد تخت درمانی استخدام کند، بعد از اینکه دستمزد متناسب با سبد معیشت بپردازد، سپس تازه می‌توان درستی یا نادرستی ادعای کمبود نیروی کار توسط دولت را بررسی کرد. باید به همه‌ی اینها، سیستم بیمار بیمه‌ی درمانی ایران  را هم اضافه کرد. این  علل اساسی همواره از سمت دولت سرمایه‌داری و اقتصاد سیاسی  لیبرالی اش عامدانه پوشانده می‌شود تا سپس برای بحران، راه‌حل‌های اولترا لیبرالی ارائه شود. آینده از هم اکنون مشخص است؛ حاکمیت سرمایه‌داری ایران هیچ برنامه‌ریزی متمرکز و جامعی برای نظام آموزشی و دانشجویان حوزه‌ی درمان ندارد و همه چیز را به دست بازار سپرده است. سیاست بازار آزاد و کاهش هزینه و افزایش سود فرمانروایی می‌کند و برنامه‌ریزی مشخص و اراده‌ی واقعی برای ترمیم مزدها، جبران عقب‌ماندگی مزد، تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی و پیمانی، استخدام فراگیر پرستار و کم کردن سختی کار پرستاران ندارد. تا زمانی که مشکل اصلی این بحران یعنی سیاست های بازار آزادی سرمایه‌مدارانه دولت به عنوان کلید مشکلات در نظر گرفته نشود، نمی‌توان به درستی به سراغ بررسی دیگر مشکلات پرستاران رفت.

در کنار همه‌ی اینها، باید گفت که نظام سلامت ایران حتی در مقایسه با استاندارد کنونی جهانی نیز به شدت عقب‌مانده است. بر اساس یافته‌های پژوهشی شورای بین‌المللی پرستاری، نسبت تعداد پرستار به بیمار در بخش عمومی در وضعیت مطلوب ۱ پرستار به ۴ بیمار است و افزایش تعداد بیماران به ۶ نفر با احتمال ۱۴ درصد بیماران را در معرض خطر مرگ در طی ۳۰ روز بعد از پذیرش قرار می دهد و افزایش ۸ بیمار در برابر ۴ بیمار با افزایش حدود ۳۱ درصد مرگ و میر همراه است.

همچنین در همه‌ی بیمارستان‌ها با هر درجه، در بخش‌های بعد از زایمان مادران باید به ازای هر ۵ مادر یک پرستار و یک نفر مسئول شیفت در صبح ها و یک پرستار به  ۶ بیمار در شیفت بعد از ظهر حاضر باشد. بر اساس این استاندارد در هر اتاق عمل باید ۳ پرستار حضور داشته باشد و در بخش‌های مراقبت‌های بعد از عمل ریکاوری در همه شیفت‌ها به ازای هر بیمار بیهوش باید یک پرستار حاضر باشد. این نسبت در بخش نوزادان با حال مساعد یک پرستار به ازای ۸ بیمار و در بخش روانی یک پرستار به ازای ۶ بیمار تعیین شده است[12]. در ایران نسبت تعداد پرستار به تخت ۰.۸، یعنی حتی کمتر از نصف میانگین جهانی است. بر اساس این استاندارد و برای رسیدن به حداقل استاندارد مورد نیاز، باید تعداد پرستاران کشور در مراکز درمانی حدود سه برابر افزایش یابد تا به حداقل میزان لازم برسیم[13]. گزارش‌های زیر از مشکلات پرستاران، مشخصه‌های نظام سلامت ایران و نقش سیاست‌های لیبرالی دولت سرمایه‌داری ایران در ایجاد این مشکلات را واضح تر از قبل نمایان می‌کند.

در گزارش روزنامه‌ی هم‌میهن آمده:

«آمار ۱۵ درصدی ترک کار پرستاران تکان‌دهنده است و تصور می‌کنم که این آمار ترک کار در میان پرستاران مرد بیشتر است. بدون شک نرخ ترک کار پرستاران در دهه ۹۰ به مراتب از سال‌های قبل از آن بیشتر است. پرستاران ما گاهی سه شیفت هم کار می‌کنند. پرستاری که خسته و بی‌انگیزه است و بی‌عدالتی می‌بیند، مردم از این روند خسارت می‌بینند»[14].

روزنامه‌ی اعتماد به نقل از ایلنا می‌نویسد:

«دبیركل خانه پرستار در توضیح مشكل جدیدی كه برای جامعه پرستاری ایجاد شده به خبرگزاری ایلنا گفته: طبقِ استانداردهای حداقلی، به ازای هر هزار نفر، حداقل باید ۳ پرستار وجود داشته باشد كه الان ۲ نفر است و ما هنوز به كف استاندارد هم نرسیده‌ایم. از آخرین استخدام وزارت بهداشت، بیش از دو سال می‌گذرد و با وجود بازنشستگی و مهاجرت و ترك كار تعدادی از پرستاران طی دو سال اخیر، در این مدت هیچ پرستاری به صورت رسمی استخدام نشده و بیمارستان‌ها برای جبران كمبود نیرو به جذب پرستاران شركتی و قراردادی متوسل شده‌اند كه همین نیروی شركتی هم به سختی جور می‌شود چون كمتر كسی حاضر است با حداقل حقوق، كارِ سختِ پرستاری را انجام دهد و بنابراین، تعداد زیادی از تحصیلكردگانِ پرستاری ترجیح می‌دهند در خانه بمانند. بنابراین، بیمارستان‌ها به دلیل كمبود پرستار، اضافه‌كاری را به پرستاران تحمیل كرده‌اند و به اجبار برای پرستاران اضافه‌كار تعیین می‌كنند و برخی از پرستاران حتی اجازه استفاده از مرخصی قانونی خود را هم ندارند درحالی كه قوانین به گونه‌ای نوشته شده كه پرستاران مدت كمتری در فضای بیمارستان بمانند. حرف‌های جهانپور رییس کل نظام پرستاری را لقمان شریفی؛ عضو شورای عالی نظام پرستاری هم تایید كرده و گفته بود: با وجود آنكه نسبت پرستار به تعداد تخت بیمارستانی بسیار پایین است و مشكل كمبود پرستار وجود دارد، خروجی نیرو داریم و جذب نیروهای جدید به درستی انجام نمی‌شود و میزان استخدام پرستاران نیز بسیار كم است. در برخی از شهرهای بزرگ مانند تهران به دلیل رقم پایین دریافتی پرستاران، نیروها تمایلی به حضور در بیمارستان‌ها ندارند و برخی بیمارستان‌های شهرهای بزرگ با مشكل جدی كمبود پرستار مواجهند. با حقوق ۱۰ تا ۱۳ میلیون تومانی نباید از پرستاران انتظار داشت كه در شهرهای بزرگ و كلان‌شهرها خدمت كنند»[15].

و یک سایت خبری دیگر هم چنین نوشته است:

«حدود یک ماه قبل، پرستاران شاغل در بیمارستان‌های دانشگاهی و دولتی گنبدکاووس خبر دادند که نه تنها برای جبران کمبود نیرو در بیمارستان‌های این شهر، اقدامی از سوی دانشگاه و نهاد‌های مسوول صورت نگرفته، بلکه حجم کار پرستاران شاغل هم افزایش یافته، اما با این حال حداکثر پرداختی بیمارستان‌ها به ازای هر ساعت اضافه‌کار اجباری از ۱۶ هزار تومان تجاوز نمی‌کند. تحمیل اضافه‌کار به جای جذب نیروی جدید درحالی است که وزیر بهداشت خرداد پارسال اعلام کرد که قرار است ۲۲ هزار پرستار جدید در مراکز درمانی کشور جذب و استخدام شوند و گفت: امسال (۱۴۰۱) ۱۲ هزار تخت برای درمان بیماران اضافه می‌شود و بنابراین باید ۱۲ هزار پرستار به ازای این تعداد تخت استخدام کنیم، از سوی دیگر در سه سال گذشته ۳۰ هزار نفر از کادر سلامت بازنشسته شده‌اند و درصددیم ۱۰ هزار نفر دیگر نیز به کادر پرستاری اضافه کنیم و بنابراین در مجموع باید ۲۲ هزار پرستار جذب شوند. البته جذب نیروی پرستاری منوط به دریافت مجوز از سازمان اداری و استخدامی کشور است و ما هم فعالیت‌های خود را برای اخذ این مجوز آغاز کرده‌ایم. چند ماه بعد و بهمن پارسال، وزیر بهداشت خبر داد که پیگیری‌های وزارتخانه به نتیجه رسیده و مجوز استخدام ۲۰ هزار پرستار جدید در کشور اخذ شده، اما در جذب نیرو، اولویت استخدام با پرستارانی است که در زمان شیوع کرونا در بیمارستان‌های کشور خدمت کرده‌اند و این گروه از پرستاران، برای استخدام امتیاز ویژه می‌گیرند. حالا از قول وزیر بهداشت بیش از یک سال گذشته، اما آنچه پرستاران در عمل شاهدند، وخامت شرایط کار به دلیل تداوم کمبود نیروست آن هم درحالی که وزیر بهداشت دو ماه قبل که به مجلس رفته بود، در صحن علنی و در جواب تعدادی از نمایندگان معترض که خواستار پاسخگویی بابت جذب نشدن پرستاران فعال در دوره کرونا بودند، مدعی شد که وظیفه ما جذب نیرو‌هایی است که در زمان کرونا به مردم خدمت‌رسانی کردند. از جمله مشکلات اساسی ما تامین نیروی انسانی است، در آزمون‌هایی که در وزارت بهداشت برگزار شد، بسته به سابقه خدمت نیرو‌هایی که در زمان کرونا فعالیت داشتند به آن‌ها امتیاز دادیم و در آزمون اول حدود ۲۸ هزار و ۹۶۱ نفر استخدام شدند که ۲۲ هزار و ۹۷ نفر از این تعداد امتیاز آزمون کرونا را داشتند»[16].

اضافه‌کاری اجباری به دلیل کمبود نیرو

دومینو ادامه دارد. به دلیل عدم استخدام کافی نیروی پرستار، پرستاران را مجبور به انجام اضافه‌کاری و شیفت‌های لانگ می‌کنند. تصور کنید پرستاری در روزی که برایش مقرر شده شیفت لانگ  انجام دهد، ساعت ۷ صبح در محل کارش حاضر می‌شود تا شیفت قبل را از همکارانش تحویل بگیرد. این پرستار تا ساعت ۲ بعد از ظهر اولین شیفت کاری‌اش را به پایان می‌رساند و سپس بلافاصله از همان ساعت تا ۷ شب که شیفت را تحویل بدهد در حال کار است. این سختی کار در حالی است که کار معین شده در آن روز شامل کار در شیفت شب‌  و شب‌بیداری نباشد  (گاهی شیفت لانگ در شب واقع می‌شود) و لانگ هم ۲۴ ساعته نباشد ( به دلیل کمبود نیروی کار، لانگ ۲۴ ساعته در بیمارستان‌ها رایج است). طاقت فرسا بودن چنین کاری و آسیب‌هایی که به بدن و ذهن نیروی کار وارد می‌کند کاملاً مشخص و قابل اثبات است. اما تنها چیزی که در این نظم کاری اهمیت ندارد همین فرسودگی و زوال تدریجی نیروهای کار است که فدای سیاست‌های سرمایه‌دارانه می‌شوند. اگر به اندازه‌ی کافی نیروی پرستار و بهیار در اختیار جامعه بود و دستمزد کافی و شرافتمندانه داشتند، به چنین شیفت‌های طولانی و آسیب‌زایی نیاز نبود. سیاست‌های سرمایه‌دارانه باعث کمبود نیروی کار و سرکوب دستمزد و موقتی‌سازی قرارداد‌های کار می‌شود و همه‌ی اینها باعث اضافه‌کاری اجباری و آسیب به نیروی کار می‌شوند.  این دلایل در یک دایره‌ی بسته یکدیگر را بازتولید و تقویت می‌کنند.

اضافه‌کاری در شغل پرستاری اجباری است. در صورت عدم همکاری، برای نیروهای شرکتی به دلیل موقتی بودن قرارداد کار تمدیدی در کار نخواهد بود و برای نیروهای استخدامی با توبیخ و احتساب غیبت همراه خواهد شد. اما دستمزد پرداختی به ازای اضافه‌کاری به قدری ناچیز است که آن را شبیه به برده‌داری مدرن کرده است. ابتکار پرستاران در دور جدید اعتراضات در سال ۱۴۰۳ نیز همین «نه» گفتن به اضافه‌کاری اجباری به مثابه برده‌داری مدرن بود:

« پرستار یكی از بیمارستان‌های شهر تهران در گفت‌وگو با «اعتماد» خبر داد كه معترضان از ساعت 8 تا 10 صبح دست از كار كشیده‌اند و خواستار پاسخگویی مسوولان بیمارستان نسبت به اضافه‌كار اجباری و همچنین خلف وعده دولت بابت پرداخت كارانه متناسب و وظایف موضوع قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری شده‌اند. این پرستار ضمن آنكه به «اعتماد» خبر داد كه طی ۳ ماه اخیر حدود ۵ نفر از پرستاران این بیمارستان به دلیل پاسخگو نبودن مسوولان، ترك كار كرده و استعفا داده‌اند و سه نفر از پرستاران هم درخواست استعفای خود را نوشته‌اند اما هنوز به مسوولان بیمارستان تحویل نداده‌اند، گفت كه نحوه پرداخت‌ها طی ماه‌های اخیر به گونه‌ای بوده كه هیچ تناسبی با قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری نداشته به این معنا كه دریافتی پرستاران نسبت به دو سال قبل كه از اجرای قانون خبری نبود هم، كمتر شده است. این پرستار گفت كه مهم‌ترین اعتراضات پرستاران این بیمارستان در روز هفتم اسفند‌ماه بابت رقم ناچیز وجه غذا، قطع سرویس رفت و آمد برای پرستاران شیفت شب، كسری كارانه و حجم بالای اضافه‌كار اجباری و پرداخت‌های ناچیز بابت اضافه‌كاری‌ها بوده اما مسوولان بیمارستان در واكنش به اعتراضات پرستاران سكوت كرده‌اند. این پرستار همچنین گفت كه حجم كار پرستاران طی ماه‌های اخیر به صورت اجباری افزایش یافته و با وجود استعفای حدود ۵ پرستار، مسوولان بیمارستان هیچ نیروی جدیدی به جای مستعفی‌ها جذب نكرده‌اند بلكه در عوض، حجم كار نیروهای باقی مانده به گونه‌ای افزایش یافته كه پرستاری كه تا سه ماه قبل، دو شیفت كاری داشت حالا مجبور به سه شیفت كاری است تا جای خالی همكاران خود را هم پر كند. محور اعتراضات پرستاران شیرازی هم «تعرفه‌های پایین و غیرواقعی و اضافه‌كار اجباری و وعده‌های توخالی مسوولان» بود كه به دنبال این اعتراضات، رییس دانشگاه علوم پزشكی شیراز در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا به صراحت گفت كه هنوز برای پرداخت تعرفه پرستاری به اندازه كافی تامین اعتبار نشده و رقم كارانه‌های بهمن و اسفند ۱۴۰۱ و فروردین ۱۴۰۲ هم نه از منابع تخصیصی، بلكه از منابع دانشگاه علوم پزشكی شیراز تامین شده است.

دو روز بعد از صحبت رییس دانشگاه، پرستاران معترض بیمارستان شهید رجایی شیراز، در تجمع دیگری اعلام كردند كه خواستار اصلاح عادلانه تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری، رفع تبعیض در نظام پرداخت و همسان‌سازی نحوه پرداخت تعرفه پرستاران و پزشكان، حذف اضافه‌كار اجباری و رایگان هستند و خطاب به وزیر بهداشت پیام دادند كه مقام عالی وزارت باید جوابگوی این مطالبات باشد. در روزهای بعد، دامنه اعتراضات به سایر شهرها هم رسید و روز شنبه، پرستاران بیمارستان‌های دانشگاهی مشهد در اعتراض به اضافه‌كار اجباری و ما به ازای ناچیزی كه بابت كار بیشتر می‌گیرند، طومار امضا كردند و به خبرنگار ایلنا گفتند كه قرار است به همراه جمعی از نیروهای فوریت‌‌های پزشكی، به دیوان عدالت اداری بروند و در مورد اضافه‌كار اجباری پرستاران، شكایتی ثبت كنند. اعتراض به اضافه‌كار اجباری، محور جدیدی است كه طی ماه‌های اخیر به مطالبات پرستاران اضافه شده درحالی كه معترضان، این وضعیت و تحمیل حجم چند برابری وظایف را باز هم متوجه خلف وعده دولت می‌دانند چون دولت قول داده بود كه با استخدام پرستار جدید، حجم كار تعدیل شود در حالی كه تداوم كمبود نیرو در بیمارستان‌های آموزشی و دانشگاهی نشان می‌دهد كه دولت به وعده خود عمل نكرده و بدتر آنكه حاضر نیست در ازای بار چند برابری مسوولیت‌هایی كه به پرستاران تحمیل كرده، پرداخت متناسبی داشته باشد. دلیل اعتراض پرستاران همین است؛ نه تنها كمبود پرستار در بیمارستان‌های دانشگاهی جبران نشده، پرستاران به دلیل كمبود نیرو، مجبور به كار بیشتر از ساعات موظفند اما دریافتی‌های‌شان هیچ تناسبی با حجم بالای وظایف تحمیلی ندارد.»[17]

«در روز‌های اخیر، حدود ۲۰۰ پرستار بیمارستان شهید رجایی شیراز نیز در اعتراض به شیفت‌های زیاد و مبلغ بسیار ناچیز اضافه‌کار اجباری، درخواستِ عدم اضافه کار اجباری را پر کرده‌اند؛ این پرستاران می‌گویند دیگر حاضر نیستیم به اضافه‌کار اجباری که بیگاری صرف است، تن بدهیم. حق‌الزحمه اضافه کار اجباری پرستاران بسیار ناچیز و رقمی بین ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان برای هر ساعت کار است.»[18]

«بیمارستان‌ها به دلیل کمبود پرستار، اضافه‌کاری را به پرستاران تحمیل کرده‌اند و به اجبار برای پرستاران اضافه‌کار تعیین می‌کنند و برخی از پرستاران حتی اجازه استفاده از مرخصی قانونی خود را هم ندارند درحالی که قوانین به گونه‌ای نوشته شده که پرستاران مدت کمتری در فضای بیمارستان بمانند. طبق قانون، اضافه‌کار باید با توافق طرفین باشد و اجبار به انجامِ کارِ اضافی خلافِ قانون است و در جریانِ اعتراض پرستاران به دیوان عدالت اداری، رای وحدت رویه به نفع پرستاران صادر شده و صراحتا اعلام شده که اضافه‌کار نباید اجباری باشد. اما با وجود الزامِ قانونی به توافقِ طرفین برای انجام کار اضافی و همچنین رای دیوان عدالت اداری، در صورتی که پرستاری حاضر به انجامِ کار اضافه نشود، برایش غیبت رد می‌کنند و این پرستار به هیات تخلفات فرستاده و محکوم هم می‌شود.

اتفاق دیگر این است که نرخ تعیین شده بابت اضافه‌کار بسیار پایین است و پرستار اگر ۱۰۰ ساعت در ماه کار کند، ۲ میلیون تومان می‌گیرد. پس هیچ پرستاری حاضر به کار برای ۲ میلیون تومان نمی‌شود. به همین دلیل اضافه‌کار را اجباری کرده‌اند و پرستاران در حالی که مجبور به انجام کارِ اضافی هستند، گاهی حتی کمتر از ساعات اضافه‌کار خود حقوق می‌گیرند. پرستارانی داریم که ۱۰۰ ساعت کار می‌کنند و حقوق ۸۰ ساعت را می‌گیرند، اما در بیمارستان‌های دولتی برای هر ساعت بین ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان پرداخت می‌کنند که نه تنها این رقم برای کارِ سختِ پرستاری بسیار کم است و حتی کارگرِ ساده هم با چنین مبلغی کار نمی‌‎کند، گاهی ۵ تا ۶ ماه طول می‌کشد تا همین رقم اضافه‌کاری پرداخت شود.»[19]

قراردادهای موقت پیمانی و شرکتی

تمام پرستاران بخش خصوصی و بخشی از پرستاران بخش دولتی با قراردادهای موقت در حال کارند. حتی بسیاری از پرستاران و بهیاران و نیروهای خدماتی قرارداد مستقیم با بیمارستان ندارند و تحت استخدام شرکت‌های پیمانکاری خصوصی هستند. عدم ثبات شغلی نیروی کار، او را در برابر فشار و زیاده‌خواهی دولت سرمایه‌داری و بخش خصوصی در موضع ضعف و پذیرش قرار می‌دهد. علت موقتی‌سازی قراردادهای کار و واگذاری به بخش خصوصی نیز همان بهره‌کشی از نیروی کار در جهت کاهش هزینه‌ها و پیاده‌سازی سیاست‌های لیبرالی بوده است. گزارش زیر وضعیت این نیروها را از زبان دبیرکل خانه‌ی پرستار شرح می‌دهد:

«شریفی مقدم می‌گوید: اما این مطالبه‌گریِ حداقلی و کاملاً در چهارچوب قانون، در مواردی منجر به فشار حداکثری شده؛ پرستاران شرکتی شاغل در بخش خصوصی که اساساً آزادی عمل شرکت در تجمعات را ندارند، در صورت شرکت در اعتراضات قراردادشان تمدید نمی‌شود و اخراج می‌شوند و پرستاران رسمی زیرمجموعه وزارت بهداشت نیز در مواردی به هیات رسیدگی به تخلفات، احضار و تنبیه می‌شوند و  نکته اینجاست که حتی رسمی‌ها بی‌نصیب از تضییع حقوق و اعمال فشار نیستند.یک مثال می‌زند: ما کمبود پرستار داریم و به زور به پرستاران اضافه‌کار اجباری می‌دهند آن هم با حق‌الزحمه ساعتی ۲۰ هزار تومان که بعد از ۶ ماه پرداخت می‌شود. پرستاران حق ندارند بگویند اضافه‌کار اجباری نمی‌خواهیم یا به این رفتار غیرقانونی معترضیم. پرستاران کرمانشاه در اسفند سال قبل، ۱۲ ماه کارانه نگرفته بودند، همه جور پیگیری کردند و وقتی نتیجه نگرفتند، تجمع کردند؛ بعد از تجمع، تعدادی از این پرستاران را به هیات تخلفات احضار کردند.»[20]

مساله‌ی تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری

یکی از موضوعات مورد اعتراض پرستاران، عدم اجرای قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری از سوی دولت است؛ قانونی که مصوبه‌ی سال ۸۶ بوده است. موضوع آن‌قدر مورد مناقشه قرار گرفت که در سال ۹۹ رهبر جمهوری اسلامی هم درباره‌ی اجرای آن مداخله کرده است. بر اساس آن قرار بود برای ۷۰۰ خدمتی که از سوی پرستاران ارائه می‌شود، قیمت‌گذاری شود اما در نهایت مدل متفاوتی از آنچه قرار بود اجرا شود، عملیاتی شد. یک پرستار می‌گوید:

«برای اجرای این قانون، بودجه‌ای در نظر گرفتند، آن را بر تعداد تخت‌ها تقسیم کردند و گفتند که پرستار برای هر بیمار، ۱۲۰ تومان دریافتی دارد و بعد از آن تبدیل شد به ۱۶۰ تومان که می‌شود ۸ کا (ضریب حرفه‌ای). این برای پرستار یک تحقیر به‌شمار می‌رود، به‌طوری‌که وضعیت پرستاری حتی نسبت به قبل که کارانه دریافت می‌کرد، بدتر شد. در قانون تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری، تمام خدمات پرستاری تعریف و در پرونده بیماران ثبت و تعرفه آن از بیماران گرفته می‌شود، البته از بیمه بیماران. با اجرای تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری نیز قرار است تعرفه خدمات پرستاری کمتر از تعرفه متخصصان باشد. این یعنی اگر دست فردی در تصادفی زخمی شد و به بیمارستان مراجعه کرد و پرستار کار پانسمان را انجام داد، تعرفه کمتری بابت درمان خود می‌پردازد. درنتیجه سهم هزینه‌های پرداختی مردم از جیب برای درمان کاهش می‌یابد؛ ازسوی‌دیگر بیمه‌ها نیز پول کمتری برای این‌گونه درمان‌ها به بیمارستان‌ها می‌پردازند و کارانه پرستاران افزایش می‌یابد.»[21]

اما قانون تعرفه گذاری خدمات پرستاری دقیقا چیست؟

سازمان نظام پرستاری موضوع تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری را به عنوان مطالبه‌ی اصلی پرستاران بین سال‌های ۸۳ تا ۸۵ مطرح کرد. در سال ۱۳۸۶ وزارت بهداشت با همکاری کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هفتم، لایحه را تهیه و برای تصویب به مجلس ارائه کرد. مجلس قانون را تصویب کرد و برای تایید به شورای نگهبان فرستاد. در نهایت این قانون در دی ماه ۱۳۸۶ به دولت ابلاغ شد. اما اجرای آن تا سال ۱۴۰۰ هیچوقت عملی نشد. در سال ۱۴۰۰ آیین‌نامه اجرایی آن تصویب شد و سال ۱۴۰۱یک ردیف اعتباری جدا برای اجرایش در بودجه‌ی وزارت بهداشت پیش‌بینی شد. هم اکنون نیز پس از سال‌ها کش و قوس با دستکاری‌های فراوان، بدون تخصیص منابع مالی مشخص، تأخیر پرداخت بیمه‌ها و در مجموع، به شکلی من درآوردی و سرکوب‌شده در حال اجراست. می‌توان گفت تمهید اجرایی شفاف و مشخص از طرف دولت و وزارت بهداشت برای آن وجود ندارد و به گفته‌ی برخی پرستاران حتی حقوق‌شان بعد از اجرای این سیستم سرکوب‌کننده، کمتر هم شده است. در واقع در زمان تصویب این لایحه، هدف از آن این‌گونه ذکر شده بود: به رسمیت شناختن مالی خدمات پرستاری، تامین عدالت در پرداخت‌ها، کاهش هزینه از جیب بیماران و ارتقای جایگاه حرفه‌ی پرستاری. اما چه شد که این اهداف نه تنها محقق نشد، بلکه پرستاران کشور هر روز در صف معترضان به معیشت قرار گرفتند؟

همانطور که نظرات یکی از پرستاران را دیدیم بر مبنای این قانون، خدمات پرستاری به صورت بسته‌های استاندارد تعریف و تعرفه‌ی آنها بر اساس میزان و نوع خدمت تعیین شده بود. پرداخت کارانه هم قرار بوده که از محل بودجه‌ی سرانه‌ی سلامت و منابع بیمه‌ای صورت پذیرد. دیدیم که دستمزد ماهانه‌ی یک پرستار با میانگین اضافه‌کاری روز و شب حداقل ۲۳ میلیون تومان می‌شود اما به آنها در بهترین حالت، نهایتا ۱۵ الی ۱۸ میلیون می‌پردازند. در قانون تعرفه‌گذاری هر خدمت یک کد تعرفه و یک قیمت مشخص دارد[22] که به مزد ماهانه اضافه می‌شود. مثلاً پانسمان تخصصی ۱۸۰ هزار تومان، تزریق وریدی با تجهیزات ۹۰ هزار تومان، حتی سختی  کار بخش‌ها هم در نظر گرفته شده، مثلاً مراقبت در آی سی یو ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان در ساعت کاری عادی و …

با توجه به نسبت پرستار به تخت در ایران یعنی ۰.۸، هر پرستار در یک شیفت عادی میانگین ۱۰ بیمار را پوشش می‌دهد. همچنین تعداد شیفت‌های ماهانه ۲۲ شیفت (با احتساب مرخصی، تعطیلی و بدون اضافه‌کاری) است. متوسط خدمات قابل ارائه پرستار به هر بیمار (پانسمان، تزریقات، چک کردن علائم حیاتی و …) می‌تواند تقریباً ۵ تا ۷ خدمت باشد. با یک حساب سرانگشتی طبق جدول خدمات پرستاری، کارانه‌ی هر پرستار حداقل به چیزی حدود ۱۰ الی ۱۲ میلیون تومان می‌رسد! اما در عمل چه اتفاقی افتاده است که کارانه‌ها به مبلغی ناچیز چون ۲ میلیون تومان رسیده است[23]؟

تعرفه‌ها فقط در ساعات کار عادی محاسبه شده و از بخش اضافه‌کاری حذف شده است. پس در اضافه‌کاری، همان مقدار تحقیرآمیز ساعتی کار بدون ضرایب مشخص شده در قانون پرداخت می‌شود و تعرفه‌ها اصلاً لحاظ نمی‌شوند. همچنین این قانون به شکل کاملا دستکاری شده اجرا می‌شود که شباهتی با چیزی که تصویب شده ندارد. در واقع قرار بود ردیف بودجه‌ای جداگانه برای کارانه‌ی پرستاران از طرف دولت مقرر شود و مطابق با کارکرد آنها پرداخت شود. اما به جای محاسبه‌ی کارکرد و پرداخت بر اساس آن، این روند معکوس و دستوری شده است: سیستم کارانه از طریق سیستم‌های دستوری و بودجه‌ای تنظیم می‌شود و ربطی به میزان کار و زحمت پرستاران ندارد. از همان ابتدای کار، این بودجه به دلیل سیاست‌های لیبرالی دولت (کاهش هزینه‌های دولتی) محدود است. در ادامه، چون بیمارستان‌ها به دلیل همان سیاست‌های لیبرالی دولت عملاً ورشکسته هستند، این بودجه در ابتدا صرف هزینه‌های مختلف بیمارستان می‌شود و سپس، بعد از پرداخت حقوق مدیران و پزشکان آنچه باقی می‌ماند به عنوان کارانه بین پرستاران تقسیم و پرداخت می‌شود، به شکلی که آن مبلغ برای هر پرستار بسیار ناچیز و تحقیرآمیز می‌گردد. بنابراین منابع مالی که قرار بود برای این امر مشخص تخصیص داده شود، به صورت شفاف در اختیار پرستاران قرار ندارد و در ساختار مالی بیمارستان‌ها بدون نظارت هزینه می‌شود. همچنین مقرر شده بود که بخشی از بودجه‌ی این امر از منبع مالی بیمه‌ها پرداخت شود، اما بیمه‌ها با ۵ الی ۷ ماه تاخیر پرداخت‌ها را انجام می‌دهند! اگر کمی دقت کنیم، متوجه می‌شویم که نظم سرمایه مدارانه و سیاست کلی نظام سلامت آن در ایران، اجازه‌ی تحقق چنین پرداختی را به شکلی دقیق و واقعی که حق پرستاران است، نخواهد داد.

دیدیم که نظم سرمایه‌مدارانه در حوزه‌ی سلامت با سیاست خصوصی‌سازی هرچه بیشتر خدمات بهداشت و درمان، کاهش هرچه بیشتر هزینه‌ها و افزایش بهره‌کشی از نیروی کار عمل می‌کند. چنین سیاست‌هایی و چنین تفکری به سمت سرکوب مزد و مزایای نیروی کار، کاهش امنیت شغلی آنها از طریق موقتی‌سازی قراردادها و کاهش استخدام‌های رسمی، سرکوب اعتراضات و اعتصابات آنها، نفوذ در تشکلات رسمی آنان و حتی باز پس‌گیری هر آنچه برای آن مبارزه کرده‌اند، نه تنها اکنون بلکه در کل تاریخ مبارزات مزدبگیران و کارگران پیش می‌رود. پرستاران، نیروی کاری دارند که خصلت شغلی آنها باعث می‌شود کارشان به شکل مزدبگیری از دولت و کارفرمای خصوصی پدیدار شود. بنابراین به دلیل همین ماهیت مزدبگیری، همواره تحت ستم نظم سرمایه‌داری هستند و سیاست‌ها، بحران ها و اوج و فرودهای این سیستم آنها را درون خود می‌کشد.

 پرستاران در صف طبقه‌ی کارگر هستند. درک پرستاران از جایگاه طبقاتی خودشان و تأثیری که از نظم سرمایه‌مدارانه می‌گیرند، کلید تغییر شکل مبارزات آنها و موفقیت آنها در این کارزار میان کار و سرمایه است. پرستاران می‌بینند که هر سال تعیین حداقل دستمزد از سوی شورای عالی کار، به آنها هم مربوط است و دستمزد آنها را هم تنظیم می‌کند. آنها دروغ بودن شعارها درباره‌ی مزایای خصوصی‌سازی و واگذاری کارها به مردم را روزانه با پوست و گوشت خود در محیط کار لمس می‌کنند. آنها باید به سمت درک تمامی این مشکلات در چارچوب شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری گام بردارند. پرستاران با مبارزات‌شان و کسب تجربه‌ی مبارزاتی به این نتیجه خواهند رسید که مصائب شغل پرستاری بدون تشکل مستقل و توده‌ای، بدون اتحاد با سایر اقشار طبقه‌ی کارگر برطرف نخواهد شد.

به امید رهایی تمام زحمتکشان و رنج دیدگان.


[1] isna.ir/xdTSMm

[2] https://shafaonline.ir/001WY4 و https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1657141

[3] https://irannewspaper.ir/8807/1/129616

[4] https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-19353

[5] مصاحبه میدانی با پرستاران

[6] همان

[7] https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-19355

[8] https://khp.ir/?p=55547 (خبر اکنون از روی است حذف شده است.)

[9] fdn.ir/193973

[10] https://www.asriran.com/fa/news/1048241

[11] khabaronline.ir/xnQm5

[12] https://hcsm.ir/1396/02/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AA%D8%AE%D8%AA/

[13] https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1163157

[14] روزنامه‌ی هم‌میهنِ، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

[15] روزنامه‌ی اعتماد، ۱۴ اسفند ۱۴۰۲

[16] سایت فرارو، ۱۴ اسفند ۱۴۰۲

[17] روزنامه‌ی اعتماد، ۱۴ اسفند ۱۴۰۲

[18] آفتاب نیوز، ۲ اردیبهشت ۱۴۰۲

[19] سایت فرارو، ۱۴ اسفند ۱۴۰۲

[20] خبرگزاری ایلنا، ۱۷ تیر ۱۴۰۳

[21] https://hammihanonline.ir/بخش-جامعه-23/13541-برخورد-با-پرستاران-معترض

[22] https://tn.ai/3069414

[23] https://iranestekhdam.ir/%d8%ac%d8%b2%d8%a6%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d9%be%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%ae%d8%aa-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%87-%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86

مطالب مرتبط

تجربه‌ی کارگران صنایع خودرویی آمریکا چه چیزی می‌تواند به ما بیاموزد؟
از شکل‌گیری تا استقلال طبقاتی
روایتی از ریخت و پاش و مصرف‌گرایی و تباهی اندیشه و عمل سرمایه‌داران و کارفرمایان