فوتبال و کارگران: نگاهی به تاریخ شکلگیری اولین تیمهای فوتبال در ایران
ماجرای فوتبال در ایران از کجا شروع شد؟
ماجرای فوتبال در ایران از کجا شروع شد؟ اولین بازیهای فوتبال در ایران با زندگی کارگران عجین بود. در سال 1280 امتیاز استخراج و بهرهبرداری از نفت در ایران به یک سرمایهدار انگلیسی اعطا شد. مهندسان انگلیسی با تجهیزات خود سرتاسر خوزستان را کاوش کردند و در سال 1287 اولین چاه نفت را در مسجدسلیمان حفاری و افتتاح کردند. یک سال بعد در آبادان پالایشگاه نفت احداث کردند تا نفت استخراجشده در شمال شرق خوزستان را در آبادان تصفیه و به هند و اروپا صادر کنند.
کارمندان، تکنسینها و کارگران انگلیسی پس از کار روزانه برای تفریح فوتبال بازی میکردند. مردم مسجدسلیمان، آبادان و بوشهر هم در ابتدا با لذت، بهت و حیرت بازی آنها را تماشا میکردند. با توسعهی پالایشگاه آبادان عدهی بسیاری از استانهای مختلف کشور مثل بلوچستان، بوشهر، لرستان، چهارمحال بختیاری، اصفهان و آذربایجان برای کار به خوزستان و آبادان مهاجرت میکنند. کمکم کارگران با وسایل ابتدایی مثل مثانهی گاو و هرچه به دستشان میرسید توپ فوتبال درست کردند و در تیمهای کوچک در مسجدسلیمان، آبادان و بوشهر و تهران فوتبال بازی کردند.
در سال 1299 کلوپ ورزشی ایران تشکیل شده بود. اما کلوپ ایران یک کلوپ انگلیسی بود و بهاینعلت تشکیلشده بود چون تعداد کارمندان انگلیسی در تهران بهاندازه کافی نبود و برای کلوپ به بازیکنهای ایرانی نیاز داشتند. یکی از بازیکنهای معروف این باشگاه کریم زندی اهل مسجدسلیمان بود. زندی خود فوتبال را یاد گرفته بود و چنان زیبا بازی میکرد که تیمهای انگلیسی از او خواهش میکردند برایشان بازی کند.
در جریان اولین سازماندهی کارگری و اولین تشکل کارگری کارگران صنعت نفت آبادان، طبق خاطرات مکتوب یوسف افتخاری، سازماندهی کارگران در سال 1307 به حدی از پیشرفت رسید که محلی امن و عمومی لازم بود تا کارگران با یکدیگر ملاقات کنند. به همین دلیل اتحادیه کارگران صنعت نفت رأی به تشکیل یک کلوپ ورزشی به نام «کلوپ ورزش کاوه» گرفت. «کاوه» اولین کلوپ ورزشی در ایران نبود. ولی کلوپ ورزشی کاوه اولین باشگاه ورزشی بود که متصل به سازمان مبارزاتی کارگران تشکیل شد. این مبارزه و تشکیلات برای اینکه از دست سرکوب پلیس در امان باشد مخفی بود. رشد آگاهی طبقاتی کارگران و خانوادههایشان شگفتآور بود. کلوپ ورزشی کاوه مانند یک باشگاه تمام کارگری مستقل عمل میکرد و محل تجمع، بحث، ورزش، شادی، زندگی و رشد طبقهی کارگر بود. کارگران از تمام محلههای آبادان «سیلوار» به این باشگاه هجوم میآوردند. شهربانی بااینکه میخواست نمیتوانست با ورود کارگران به باشگاه مقابله کند.
بلافاصله شرکت نفت فرمان تعطیلی کلوپ ورزشی را صادر کرد. کارگران دو ماه مقاومت کردند و در آخر باشگاه به هر ضربوزوری بود تعطیل شد. پس از سرکوب اعتصاب کارگران نفت 1308 تمام اعضای مؤسس این کلوپ ورزشی را بهعنوان مسببان اعتصاب دستگیر و زندانی کردند.
فوتبال در همهی محلههای آبادان بخشی از زندگی شدهبود. کارگران با ظرف غذا و لباس کارشان بعد از کار فوتبال بازی میکردند. کمکم تیمهای محلی شکل گرفت و شرکت نفت «برای رفاه حال کارکنان» امکانات ورزشی تهیه کرد و بهاینترتیب اولین باشگاه فوتبال حرفهای ایران تشکیل شد. باشگاه فوتبال «کارگر» اولین تیم فوتبال تماماً حرفهای در ایران بود. حتی قبل از تشکیل تیم ملی فوتبال ایران و باشگاههای دیگر مثل صنعت نفت آبادان، تیم «کارگر» تشکیل شد.
کارگران در خوزستان، بوشهر و تهران به سبکهای خاص خود فوتبال بازی میکردند. کارگران فوتبالیست خوزستان و آبادان به فوتبال با حرکات نمایشی بسیار علاقه داشتند. بعدها با تلویزیون و پخش مسابقات فوتبال، مردم آبادان با تماشای فوتبال کشورهای آمریکای جنوبی و بهخصوص برزیل، تصویر زندگی و سبک خاص فوتبال خود را در قاب تلویزیون مجسم شده دیدند. آبادانیها در محلههای مختلف و بخشهای مختلف شرکت نفت، لباسهای تیمهای فوتبال کشورهای آمریکای جنوبی را میپوشیدند. شباهت سبک فوتبال برزیل و آبادان باعث شد آبادانیها لباس تیم ملی فوتبال برزیل را برای تیم خود(صنعت نفت) انتخاب کنند. «آبادان برزیلته» و یا «آبادان برزیل ایران» از شعارهای معروف آبادانیها بود. آنها به شوخی(یا جدی) میگفتند آبادان ابتدا متصل به خاک برزیل و جزوی از آن کشور بوده و بعداً از برزیل جدا شده، به صورت جزیرهای به خوزستان چسبیده است.
البته طبق آخرین تحقیقات محققان زمینشناسی، جزیرهی آبادان هیچوقت جزو خاک برزیل و قارهی آمریکای جنوبی نبوده است. پس چیزی که این شباهت سبک را به وجود آورد چه بود؟ کارگران در سرتاسر خوزستان با حرکات نمایشی میخواستند خودی نشان دهند. بگویند ما هم آدم هستیم. ما هم مردمی هستیم و با زدن «لایی» به بازیکنان انگلیسی انتقام تحقیر سالیان تلخ استثمار و استعمار را میگرفتند. در برزیل اما فوتبال حرفهای با کارگران شروع نشد. تیمهای انگلیسی و تیمهای سفیدپوستهای پرتغالی در سائوپائولو و دیگر شهرها تشکیل شد. بردهداری در برزیل تا سال 1888 میلادی ( 1268 شمسی) پابرجا مانده بود. پس از لغو بردهداری، اقلیت سفیدپوست که سابقاً بردهدار بودند و سپس سرمایهداران بزرگ شدهبودند اقدام به تشکیل تیمهای فوتبال در سرتاسر برزیل کردند. سرمایهداران سفیدپوست بخش زیادی از مردم برزیل ازجمله سیاهپوستان را تحقیر میکردند. کارگران برزیلی زیردست سرمایهداران سفیدپوست استثمار و تحقیر میشدند. کارگران برای اینکه نشان دهند مردمی هستند، برای اینکه خود و زندگی خود را به تصویر بکشند با سبکهای نمایشی فوتبال بازی کردند. این وجه مشترک کارگران خوزستان و برزیل بود.
کارگران در خوزستان زیبا بازی میکردند. پیش از آنکه بدانند جایی دیگر در آنسوی دنیا کارگران و همطبقهایهایشان هم زیبا بازی میکنند. «ژوگو بونیتو» یا «بازی زیبا» سبک مختص برزیلیها نبود. سبک مختص کارگرانی بود که تحقیرشده بودند. کارگرانی که به سطحی از تشکلیابی و آگاهی طبقاتی رسیده بودند و سبک فوتبال بازی کردنشان یکی از نمودهای این مبارزه بود.
فرق باشگاه ورزشی کاوه و باشگاههای ورزشی بعدی که صنعت نفت داشت چه بود؟ در اواخر سال 1307 اولین کنفرانس تشکیلات کارگری خوزستان در یکی از نخلستانهای رودخانهی بهمنشیر برگزار شد. یکی از بندهای این مرامنامهای که به تصویب رسید، «سعی و کوشش برای تأسیس باشگاههای ورزشی، تفریحی و اجتماعی کارگران» بود. تشکل کارگری مستقل، باشگاه ورزشی، مدرسه برای تعلیمات سیاسی، سازمان دادن به خانوادههای کارگران، رسیدگی به بهداشت و درمان کارگران و خانوادههایشان و فعالیت زنان همه کنار بخشی از مسیر پیشرفت زندگی اجتماعی و سیاسی طبقهی کارگر است.
در مقابل اما هدف تشکیلات کارفرمایی به هم زدن اتحاد کارگران، تقسیمبندی و کنترل آنهاست. کارگران از شرکت نفت متنفر بودند. این شرکت کلوپ ورزشی آنها را تعطیل کرد و چند سال بعد خود شرکت کلوپ ورزشی راه انداخت. در دههی 20 هر بخش شرکت نفت یک تیم به مسابقات فوتبال میفرستاد. فوتبال تغییری نکرده بود. اما کارکرد آن برای مبارزهی طبقهی کارگر تغییر کرده بود.
هنرهای مختلف قبل از اینکه شکل تخصصی امروز را به خود بگیرند بخشی از زندگی و کار روزانهی انسانها بودند. ترانههای هنگام درو، سرودهای دسته جمعی هنگام پارو زدن و کشیدن تور ماهیگیری و دیگر آیینهای دستهجمعی همه با کار انسانها قرین بودند. هنرها نقش صورت و شکلی را داشتند که در آن درد و رنج کار تخلیه میشد و از طرفی به خود کار هم شکل خاصی میبخشید. هنرها در تکامل خود روایتهای اساطیری را با شکل سرودهای جمعی آیینی و ترانههای هنگام درو و کار روزانه تلفیق کردند و شکل تئاتر امروزی در غرب و یا آیینهای قوالی (نقالی) و سیاوشان(سوگ سیاوش) در ایران را پیدا کرد.
بهمرور هنرها تخصصی شدند و افرادی به هنر و فن پرداختند. طراحی کوزه، نقاشی، تئاتر، ترانهسرایی و شاعری فعالیتهایی شدند که انسانهایی بهعنوان «هنرمند» حرفهای به آنها میپرداختند. ارتباط باستانی هنرها از زندگی و کار روزانه قطع شد و هنرها شکل صنایع منحصربهفرد پیدا کردند. تخصصی شدن صنایع و هنرها در موازات تقسیم کار پیشرفتهتر اجتماعی و تقسیم جامعه به طبقات رخ داد. هنرهایی مثل تئاتر بااینکه ارتباط بلافاصلهای با کار روزانهی افراد نداشتند اما هنوز نقش تخلیه و پالایش روانی انسانها را میتوانستند ایفا کنند.
فوتبال به یک صنعت پیچیده تخصصی و حرفهای تبدیلشده است. ما هنوز فوتبال را دوست داریم. اما فوتبال را سرمایهداران بزرگ میگردانند. «بازی زیبای» کارگران صنعت نفت تبدیل به نبرد گلادیاتورها و دکان تبلیغات شرکتهای بزرگ شده است.
طبقهی کارگر در پیشرفت سیاسی و اجتماعی خود شکلهای متنوعی از خلاقیت به نمایش میگذارد. فرهنگ پیشروی طبقهی کارگر باید ساخته شود. این خود بخشی از مبارزهی طبقهی کارگر است. این فرهنگ چیزی حاضر و آماده در گذشته نیست اما تاریخ و تجربهی مبارزات طبقهی کارگر ایران و کشورهای دیگر میتواند آموزنده باشد. طبقهی کارگر قدرت صورتپردازی خلاق سیاسی و اجتماعی خود را از آینده میگیرد.
بنابراین هنر و ورزش را نباید بهصورت دربست، جدا و بر فراز طبقات اجتماعی ببینیم. هر چه قدرت سازماندهی طبقهی کارگر تقویت شود تغییراتی هم در ساحت فرهنگ و هنر جامعه رخ میدهد. طبقهی سرمایهدار با قدرت گرفتن خود هنر و فرهنگ متناظر با خودش را پدید آورد. طبقهی کارگر هم در پیشروی خود برای رهایی جامعه از زنجیرهای استثمار سرمایه فرهنگ و هنر متناظر با قدرت خود پدید خواهد آورد.
این مقایسه البته سردستی است. هنر و فرهنگ رابطهی مستقیم و شفافی با طبقات ندارند و انگار چیزهایی کلاً انسانی و ابدی هستند. سنجهی ما آگاهی طبقاتی و میزان سازماندهی طبقهی کارگر است. این قدرت سازمانیابی طبقهی کارگر است که به ما میگوید هنر و ورزش چه میتوانند باشند. توانایی کاوشگری هنر و ورزش(که خود شاید نوعی هنر است) در زندگی اجتماعی ما عمیق و پیچیده است. هنر صرفاً آیینهی زندگی نیست بلکه میتواند چکشی برای شکستن این آینه هم باشد.
منابع:
- مستند «تاریخچهی فوتبال آبادان»، شبکهی آبادان
- «خاطرات دوران سپری شده»، یوسف افتخاری
- خاطرات شفاهی تعدادی از کارگران و تکنسینهای شرکت نفت